تلة جاويديانتشار بی‌اجازه کتاب برنده جلال به زبان عربی/ وقاحت در ملاعام

انتشار بی‌اجازه کتاب برنده جلال به زبان عربی/ وقاحت در ملاعام
یک ناشر لبنانی بدون هماهنگی با نویسنده ایرانی، کتاب «تپه جاویدی و راز اشلو» را با عنوان «تله جاویدی و سر اشلو» ترجمه و منتشر کرده و این ترجمه در ایران نیز عرضه می‌شود.
اینکه ایران همچنان معاهده جهانی برن و قانون کپی‌رایت را نپذیرفته، مضرات فراوانی را برای نشر ایران به همراه داشته که مهمترین‌ آن‌ها، مشکلاتی است که برای کتاب‌های ایرانی در کشورهای دیگر پیش می‌آید. دلیلش هم این است که مولف و ناشر ایرانی نمی‌تواند از کپی‌برداران خارجی شکایت کند و درک این موقعیت روز‌به‌روز بیشتر‌وبیشتر سارقان بین‌المللی را به ترجمه و انتشار بی‌اجازی آثار ایرانی ترغیب می‌کند.

اکبر صحرایی؛ برگزیده پنجمین دوره جایزه جلال آل‌احمد یکی از آخرین قربانیان سرقت ادبی در ابعاد جهان عرب است. ماجرا از این قرار است که این نویسنده در گشت‌وگذار مجازی خود با طرح جلد کتابی که برگردان جلدِ کتاب او به زبان عربی «تله جاویدی و سر اشلو» ترجمه شده، مواجه می‌شود و در پایین جلد می‌خواند: تدوین: اکبر صحرایی.
پیگیری‌های ثانویه صحرایی او را به سایتی می‌رساند که به عنوان یک فروشگاه اینترنتی، رسماً ثبت سفارش می‌کند. در ادامه متوجه می‌‌شود ناشر این کتاب «دارالمعارف اسلامیه الثقافیه لبنان» است که ترجمه کتاب او را در همان حجم منتشر کرده و حتی در ایران عرضه می‌کند…

نویسنده کتاب «تپه جاویدی و راز اشلو» درباره این اتفاق به ایبنا گفت: واقعا متعجب شدم و طبیعتا اولین فکری که به ذهنم رسید، پیگیری این اتفاق از ناشرم یعنی سعید عاکف بود. من امتیاز کلی انتشار به زبان فارسیِ این کتاب را در سال ۸۹ به ایشان که خود یکی از نویسندگان شناخته شده و پرمخاطب است، فروختم ولی انتشار به زبان عربی سوال‌برانگیز بود.

صحرایی ادامه داد: ایشان هم از شنیدن این خبر، متعجب شد و جالب آنکه مطلع شدم اتفاق مشابهی برای کتاب پرفروش او یعنی «خاک‌های نرم کوشک» رخ داد و نسخه عربی‌اش با شمارگان بالا در کشورهای عرب فروخته می‌شود. همچنین کتاب‌های مشهور دیگری مثل «دا» و تعداد دیگر از کتاب‌های انتشارات سوره مهر نیز دچار چنین سرنوشتی شده‌اند. سیدحمید سجادمنش هم روایت مشابهی دارد از انتشار بی‌اجازه کتابش با نام «هدایت سوم» که انتتشارات سروش آن را منتشر کرده.

نویسنده «حافظ هفت» در پیگیری‌های بعدی، به شخصی می‌رسد که نماینده انتشارات لبنانی در ایران است. نتیجه این می‌شود که ناشر مذکور که اتفاقا گستره فعالیت‌‌هایش نیز قابل توجه است، با اتکا بر عدم عضویت ایران در قانون کپی‌رایت و دستِ کوتاه مولف از شکایت، کتاب را به شکل کامل ترجمه کرده و در کشورهای عرب زبان می‌فروشد. حال‌آنکه قباحت را به حد اعلا رسانده و ترجمه بی‌اجازه این کتاب را در ایران نیز ارائه می‌کند.

گویا این انتشارات، به قول قدیمی‌ها «کلاه ما را نشان کرده» و حسابی «برایمان تهیه گرفته» است. به عبارت دیگر پروژه برگردان بی‌اجازه آثار ایرانی از سوی این ناشر، تنها به کتاب اکبر صحرایی ختم نمی‌شود؛ کمااینکه در بالای طرح جلد، به مجموعه‌ای اشاره شده که «تله جاویدی و سر اشلو» نوزدهمین شماره از آن است!

چنانکه گفته شد؛ تن ندادن به قانون کپی‌رایت تبعات خاص خودش را دارد اما اینکه بگذاری سارق، راست راست جلوی چشمت راه برود و عرض اندام کند، حرف دیگری است! چطور ممکن است در شرایطی که واردات کتاب (به دلیل وجود قانون ممیزی پیش از چاپ در ایران) به ایران با گرفت‌وگیرهای فراوانی همراه است؛ آنقدر که حتی امکان توزیع و فروش کتاب‌های فارسی نویسندگان و شاعران افغانستانی در ایران نیز مهیا نیست، چطور ترجمه عربیِ یک کتاب ایرانی، به کشورمان بازمی‌گردد به فروش گذاشته می‌‌شود؟ البته واردات فیزیکی کتاب در روزگار ما، شاید کار منطقی‌ای به نظر نیاید و احتمال اینکه این کتاب‌ و امثالهم از روی فایل ارسالی ناشر، در همین ایران خودمان چاپ و صحافی شده باشد، بیشتر است. در این‌صورت؛ آیا نباید نظارتی در این زمینه وجود داشته باشد؟

صحرایی با اشاره به طرح موضوع با مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، گفت: این ماجرا را با همایون امیرزاده؛ مدیرکل روابط‌عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که از قدیم با ایشان آشنایی داشتم، در میان گذاشته‌ام که او هم این کار را تخلف خواند و قول پیگیری و رسیدگی داد.

وی ادامه داد: درست است که ما نمی‌توانیم در کشورهای دیگر شکایت کنیم و حق‌مان را در چنین پرونده‌هایی بگیریم، اما انتظار هم نداریم که در کشور خودمان، ترجمه غیرمجاز کتاب‌هامان عرضه شود؛ در شرایطی که هیچ اجازه‌ای از ما گرفته نشده و حتی مشورتی از ما نخواسته‌اند.
راز اشلو چیست؟
«تپه جاویدی و راز اشلو» نوشته اکبر صحرایی در سال ۸۹ و از سوی انتشارات ملک اعظم به انتشار رسیده که روایتی داستانی از شهید مرتضی جاویدی یکی از غیورترین سرداران در زمان هشت سال دفاع مقدس است؛ تنها رزمنده‌ای که امام خمینی (ره) پیشانی او را بوسید. او در عملیات والفجر۲ تپه‌ای به نام «برد زرد» که سی کیلومتر در خاک عراق وجود داشت را فتح کرد. شهید مرتضی جاویدی و گردانش چیزی در حدود چهار روز و چهارشب دراین تپه محاصره شدند اما بالاخره با رشادت‌های فراوان توانستند این تپه را فتح کنند.

«اشلو» مخفف جمله «ان شی لونک» است که معنی آن می‌َشود: «حال و روزت چطور است». شهید جاویدی شخصیتی بود که در طول هشت سال دفاع مقدس علاوه بر عاشقانه جنگیدن به تمام رزمندگان روحیه می‌داد و همه او را می‌شناختند ودوستش داشتند. داوطلب برای راه یافتن به گردان شهید جاویدی به قدری زیاد بوده که گاه کار به گزینش می‌کشید. گردان او یکی از قدرتمندترین گردان‌های جنگی بود که در عملیات‌های زیادی شرکت کرد و پیروز شد. او در عملیات کربلای۵ درحالی که بیست‌و‌هشت سال داشت به شهادت رسید.

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *