بغداد و قرطبه در ادبیات عربیمقاله

نمادشناسی شخصیت امام حسین(ع) در شعر أدونیس
برای دانلود فایل اصلی مقاله اینجا کلیک کنید
نویسنده
حیدر محلاتی
دانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه قم
چکیده
قیام امام حسین(ع) در سال ۶۱ هجری در برابر ستم واستبداد امویان بازتاب های فرازمانی وفرامکانی بسیاری در پی داشت. این قیام علاوه بر بُعد سیاسی و اجتماعی ابعاد فرهنگی ومعنوی مهمی به ارمغان آورد. در حوزه فرهنگی و به ویژه در ادبیات عربی بی وقفه حضور مستمر و مداومی داشت، که ادامه این تأثیر در ادبیات امروز جهان عرب بسیار چشمگیر بود. أدونیس از شاعران معاصر عرب و نامزد مشهور جایزه نوبل، از جمله شاعرانی به شمار می آید که از قیام امام حسین(ع) بهره های فراوانی برده است. نکته مهم در این است که شاعری مانند أدونیس با افکار غربگرایانه، چگونه تحت تأثیر آموزه های والای نهضت امام حسین(ع) قرار گرفته، و اشعارش را سرشار از ابعاد و نمادهای شخصیتی آن امام همام نموده است. این مقاله سعی دارد نمادهای مرتبط با شخصیت بزرگ امام حسین(ع) را در أشعار أدونیس شناسایی، و معانی و مفاهیم آن را تبیین نماید. شعر امروز جهان بر اساس اسطوره و نماد می گردد، و معرفی نمادهای جدید که بار دینی و معنوی دارند بسیار مهم وضروری به نظر می رسد.
کلیدواژه ها
امام حسین(ع)؛ نهضت عاشورا؛ أدونیس؛ ادبیات معاصر عربی؛ ادبیات پایداری


حسین بن علی بن ابی‌طالب (زاده ۳ شعبان ۴ (قمری) در مدینه (۲۰ بهمن ۴) — درگذشته ۱۰ محرم ۶۱ (قمری) (۲۱ مهر ۵۹)[۱] در کربلا) امام سوم شیعیان است. او با کنیه‌اش اباعبدالله نیز شناخته می‌شود. او فرزند علی بن ابی طالب و فاطمه و نوهٔ محمد بن عبدالله، پیامبر اسلام است. سجاد، چهارمین امام شیعیان فرزند وی است. او روز عاشورا در نبرد کربلا کشته شد و به همین دلیل شیعیان او را سیدالشهداء می‌نامند. اکثر مسلمانان حسین بن علی را به علت نوهٔ محمد بودن و این عقیده که وی خود را در راه حق قربانی کرده، گرامی می‌شمارند.[۲]

حسین هفت سال اول عمرش را با پدربزرگش محمد گذراند.[۳] روایاتی از علاقهٔ محمد نسبت به وی و برادرش حسن مجتبی نقل شده‌است؛ مانند: «حسن و حسین سید جوانان اهل بهشت‌اند».[۲] مهمترین واقعه دوران کودکی حسین رویداد مباهله و اینکه این دو نفر مصداق کلمه «ابناءَنا» در آیه مباهله گردیدند است. بسیاری معتقدند در جوانی، در فتح طبرستان و در دفاع از خانهٔ عثمان شرکت داشت.[۳] در دوران خلافت علی، حسین در رکاب پدرش بود و در جنگ‌های او شرکت داشت.[۲] حسین جزو کسانی از پیروان علی بود که معاویه علی و آنان را در ملاء عام لعنت می‌کرد. در دوران برادرش حسن، به پیمان صلح او با معاویه پایبند ماند و اقدامی علیه وی انجام نداد.[۴] در زمان حکومت معاویه دو عمل مهم از او در منابع تاریخی ثبت شده‌است: یکی هنگامی که در مقابل چندی از بزرگان بنی امیه در مورد حق مالکیت خود بر یک سری زمین‌ها ایستاد و دیگر آنکه از تقاضای معاویه برای پذیرش یزید بعنوان ولیعهد معاویه با این دیدگاه که تعیین ولیعهد بدعتی است در اسلام، سرباز زد.[۲]

بلافاصله پس از مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری به فرمان یزید حاکم مدینه حسین را به قصر حکومتی فرا خواند تا آنان را مجبور به بیعت با یزید کند. اما حسین با یزید بیعت نکرد و به همراه خانواده‌اش به مکه رفت و چهار ماه در آنجا ماند.[۲][۴] اهالی کوفه که اکثراً شیعه بودند از مرگ معاویه خوشحال شده و به حسین نامه نوشتند و گفتند که دیگر حکومت بنی‌امیه را تحمل نخواهند کرد. حسین نیز صلاح را آن دید که پسرعمویش مسلم بن عقیل را به آنجا فرستاده تا شرایط آنجا را بررسی کند. مردم کوفه به سرعت با مسلم بیعت نموده و حتی مسلم به منبر مسجد کوفه رفت و در آنجا مردم را مدیریت نمود. این ناآرامی‌ها به یزید گزارش داده شد و او عبیدالله بن زیاد را حاکم کوفه کرد و به او فرمان داد تا سریعاً به کوفه رفته و آشوب‌ها را بخواباند. عبیدالله بن زیاد اقدامات شدیدی در برخورد با هواداران حسین انجام داد که آنان را وحشت زده کرد و مسلم را، در حالی که نامه‌ای خوشبینانه از بیعت کوفیان به حسین فرستاده بود، گردن زد.[۲] حسین که از وقایع کوفه خبر نداشت، برخلاف اصرارهای دوستانش در تاریخ ۸ یا ۱۰ ذیحجه ۶۰ آماده عزیمت به سمت کوفه گردید.[۴]

عبیدالله بن زیاد سربازانش را در جای جای مسیر حجاز تا کوفه گماشته بود و به هیچ‌کس اجازه نمی‌داد که از محدوده قلمروهای مسدود شده خارج شود یا به قلمرویی دیگر وارد گردد.[۲] حسین در میانه راه دریافت که قاصدش که به کوفه فرستاده شده بود کشته شده‌است[۴] و از یارانش خواست که اگر خواستند می‌توانند از کاروان جدا شوند اما کسانی که از حجاز با وی بودند وی را ترک نکردند. در میانهٔ راه، سوارانی به سرکردگی حر بن یزید ریاحی کاروان را متوقف نمود؛ او فرمان داشت که حسین و همراهانش را بدون جنگ پیش ابن زیاد ببرد اما حسین پیشنهاد حر را نپذیرفت و در منطقه‌ای به نام کربلا از توابع نینوا خیمه زد. در روز سوم ماه محرم، لشکری ۴۰۰۰ نفری به سرکردگی عمر بن سعد بن ابی وقاص به منطقه وارد شد.[۲] عمر بن سعد به عنوان فرزند یکی از صحابیون محمد، تمایلی به جنگیدن با حسین نداشت[۴] اما عبیدالله به او وعدهٔ حکومت ری را داد لذا عمر از او اطاعت کرد[۲] و از ترس توبیخ و تنبیه ابن زیاد پیشنهاد صلح حسین را نپذیرفت؛ اگرچه در مورد پیشنهاد صلح از طرف حسین در منابع اولیه اختلاف وجود دارد.[۴]

صبح روز دهم محرم، حسین لشکریانش را که ۳۰ اسب سوار و ۴۲ پیاده بودند را آماده کرد. حسین سوار بر اسب خطابه‌ای را به لشکریان ابن سعد ایراد کرد و مقامش را برای آنان شرح داد. اما دوباره به وی گفته شد که اول از همه باید تسلیم یزید گردد و حسین در پاسخ گفت که هیچگاه خودش را همانند یک برده تسلیم نمی‌کند.[۲] جنگ شروع شد در یک حمله، سپاهیان ابن زیاد، خیمه‌های حسین را آتش زدند.[۴] بعد از ظهر، سپاهیان حسین، به شدت تحت محاصره قرار گرفتند. سربازان حسین پیش رویش کشته می‌شدند و کشتار هاشمیان که تا به حال راهشان برای ترک میدان جنگ باز بود نیز شروع گردید. حسین شجاعانه می‌جنگید و یعقوبی و چند منبع شیعی دیگر می‌گویند که ده‌ها تن را کشت. سرانجام حسین از ناحیه سر و بازو آسیب دیده و بر صورت به زمین افتاد و سنان بن انس نخعی بعد از اینکه ضربتی دیگر به حسین زد، سر وی را از بدن جدا نمود.[۲] نبرد به پایان رسید و سربازان ابن زیاد رو به غارت آوردند. بعد از اینکه ابن سعد محل جنگ را ترک کرد، اسدیان روستای القاظریه بدن حسین را به همراه دیگر کشتگان، در همان محل وقوع کشتار دفن نمودند. سر حسین به همراه سر دیگر هاشمیان به کوفه و دمشق برده شد.[۲]

شیعیان در سالگرد واقعهٔ کربلا مراسم سوگواری برگزار می‌کنند اما تأثیر واقعهٔ کربلا بر وجدان و ضمیر دینی مسلمانان بسیار عمیق و فراتر از یادبود آن توسط شیعیان بوده است. مسلماً حسین تنها یک شورشی خودسر نبود که جان خود و خانواده‌اش را به خاطر آرزوهای شخصی فدا کند؛ او کسی بود که از شکستن پیمان صلح با معاویه سرباز زد ولی حاضر به بیعت با یزید به دلیل تعارض با پیمان‌شان نشد. او همانند پدرش قاطعانه معتقد بود که اهل‌بیت از جانب خدا برای حکومت بر امت محمد انتخاب شده‌اند و با رسیدن نامه‌های کوفیان، بر خلاف توصیهٔ دوستدارانش، احساس وظیفه برای رهبری کرد.[۴] در درازمدت، کشتار وحشیانه در کربلا مثالی برای وحشی‌گری امویان، و الهام‌بخش حرکت‌های بعدی شیعیان شد.[۵]

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *