اصطلاحات لهجه عراقی با معادل فارسی
در لهجه عراقی واژه های زیادی با پسوند چی ( که دلالت بر شغل می کند و از زبان ترکی وارد لهجه عراقی شده) ساخته می شود. در ادامه جدولی از این واژه ها با معادل فارسی می آید
هجه عراقی تلفظ تقریبی معنی در فارسی
مطيرچي maṭīrjī کبوتر باز
قهوه‌چي gahwajī قهوه‌چی، کسی که قهوه می‌فروشد
چايچي chāyjī چای‌فروش، چای‌ریزان
بسطيچي basṭījī دستفروش (بساط‌چی)
كهربچي kahrabjī برق‌کار
صبّاغچي ṣabbāghjī نقاش (ساختمان)
طباخچي ṭabbākhjī آشپز
حلاقچي ḥallāgjī آرایشگر
ميكانيچي mīkānīkjī مکانیک
بنچرچي bancharjī پنچرگیر
دوله‌چي dōlajī آب‌بر، کسی که آب می‌آورد
طمّاطه‌چي ṭamāṭajī فروشنده گوجه‌فرنگی
باذنجانچي bādhinjānjī فروشنده بادمجان
تماطچي tamāṭchī فروشنده گوجه‌فرنگی (صورت دیگر)
جرّاحچي jarrāḥjī جراح سنتی یا نمایشی
نارجيلچي nārjīljī فروشنده نارگیل (آب نارگیل)
عصيرچي ‘aṣīrjī آب‌میوه‌فروش
ليمونچي laymūnjī فروشنده لیمو
صابونچي ṣābūnjī فروشنده صابون
گركچي gargajī قمارباز
زعرانچي za‘rānchī لات‌بازی درآر، اراذل‌گونه رفتارکننده
چوتي chōtī احمق، خل‌وضع
هلگچي halgajī پرخور، شکم‌پرست
خاشوگچي khāshūgajī کسی که زیاد قاشق‌قاشق می‌خورد
حبّوبي ḥabbūbī عزیزم، مهربان
علوچي ‘alūchī فروشنده آلوچه یا خوراکی‌های ترش
مخده‌چي makhaddejī فروشنده بالش (مخده)
نرجسچي narjisjī فروشنده گل نرگس
سكّرچي sakkarjī فروشنده شکر یا شیرینی
فلّاحچي fallāḥjī کشاورز (عامیانه)
خبّازچي khabbāzjī نانوا
زنگينچي zanjīnchī پولدارنما، اهل فخرفروشی
نيمچي nīmchī نیمه‌کاره‌کار، غیرحرفه‌ای
كهوه‌چي kahwajī قهوه‌فروش (صورت دیگر)
علاويچي ‘allāwījī سبزی‌فروش میدان علاوی بغداد
سفّاحچي saffāḥjī خونریز، آدم‌کش (عامیانه و نمایشی)
سرگينچي sargīnchī کودفروش (در لهجه روستایی)
بسمچي bismachī آدمی که زیاد بسم‌الله می‌گوید
طنطلچي ṭanṭaljī خیال‌پرداز یا دروغ‌گو (طنطل = دیو)
دنگچي dangjī سروصداکن
خريچي kharījī بی‌دین یا از دین خارج شده (گاهی به شوخی)
قوطانچي qūṭānjī فروشنده قوطی یا آشغال‌جمع‌کن
خزنه‌چي khaznajī مسئول خزانه، صندوق‌دار
شختوره‌چي shakhtūrajī قایق‌ران (شختوره = نوعی قایق)
مرجي marjī وابسته به مکتب مرج (مذهبی)
طنكه‌چي ṭankajī کسی که آب را با تانکر می‌آورد
نقّاشچي naqqāshjī نقاش تابلو یا ساختمان
دلالچي dallāljī دلال، واسطه‌گر
مصوّرچي muṣawwirjī تصویرگر
مچليچي machlichī فروشنده ماهی (مچلي = ماهی)

همچنین بخوانید: اصطلاحات مهم لهجه عراقی

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *