همزه قطع و وصل

مشاهده و دانلود فایل ویدئویی آموزش همزه قطع و وصل – (تصاویر کارتونی جذاب)

همزه قطع و وصل

همزه قطع و وصل

همزه قطع و وصل

مشاهده از قسمت بالا

 

رسم الخط همزه در عربی
« الف وهمزه» جزو حروف مبانی هستند که به این حروف ، حروف «الفباء»،« هجاء» و « أبتثیّ »

تعریف حروف هجاء :

هجاء در لغت به معنای شماردن حروف به اسامی آنها است و در اصطلاح تجوید مجموع حروف را از الف تا یاء، حروف تهجی می نامند که تعداد این حروف درعربی 28 عدد و به عقیده بعضی 29 عدد است (البته با دلایلی که ذکر خواهیم کرد عدد 28 صحیح تر به نظر می‌رسد) و در فارسی نیز 32 عدد است و در واقع الفبای عربی مانند الفبای فارسی می‌باشد و فقط چهار حرف کمتر دارد که عبارتند از ( چ – پ – گ – ژ ) ( چپ گژ). پس الفبای عربی که آن را حروف هجاء و حروف تهجّی هم می‌گویند 28 حرف می‌باشد که شکل هندسی و اسامیشان به قرار ذیل است:

اسامی حروف تهجی:

الف- باء – تاء- ثاء- جیم- حاء- خاء- دال- ذال- راء- زاء- سین- شین- صاد- ضاد- طاء- ظاء- عَین- غَین- فاء- قاف- کاف- لام- میم – نون- واو – هاء– یاء.

شکل هندسی حروف هجاء:

ا- ب- ت- ث- ج- ح- خ- د- ذ- ر- ز- س- ش- ص- ض- ط- ظ- ع- غ- ف- ق- ک- ل- م – ن – و – ﻫ – ی.

توجه مهم: هر حرفی را که در فارسی با صدای زیر می خوانیم در عربی آنرا با صدای الفی میخوانیم مثل ( بِ – تِ ) که میخوانیم ( باء – تاء ).

تعریف همزه و تفاوت آن با الف:

باید دانست “الف” در عربی همیشه ساکن است و هرگاه متحرک شود دیگر الف نیست بلکه آن را همزه می‌گویند و به صورت شش هندسی قدری کوچکتر (ء) بالای دندانه (ئ‍ ) و یا روی حروف کرسی( أ – ؤ – ئ) سوار می‌شود مثل: اُولئِکَ – اِنْ یَشَأ – لُؤْ لُؤْ – شَیْئ و گاهی هم به تنهایی نوشته می‌شود(بدون پایه و کرسی) مانند ءَاَنْذَرْتَهُمْ.

لازم به ذکر است که بعضی از علمای تجوید معتقدند که چون الف از فضای دهان خارج می‌شود و تکیه گاهی هم ندارد یعنی مجرد صوت و قائم به غیر است و نیز همیشه ساکن می‌باشد لذا هیچگاه به تنهایی ادا نمی‌شود و از حروف شمسی و قمری هم نمی‌باشد و به همین منظور آن را در اعداد حروف به شمار نیاورده‌اند،(به همین خاطرتعداد حروف الفای عربی را 28 حرف دانسته اند) ، لکن بعضی دیگر قائل به این قول نبوده و همین گونه ادا شدن را هم نوعی مخرج دانسته‌اند.

***********************

{حروف الفبا را حروف مبانی گویند زیرا کلمه نیستند ،معنا ندارند و به تنهایی واقع می شوند بر خلاف حرفی که یکی از اقسام کلمه است،که معنا دارد و به تنهایی واقع نمی شود که به انها حروف معانی گویند.

وجه تسمیه دو قسم مذکور چنین است:حروف مبانی :حروفی که مبنا و ساختمان کلمه را تشکیل می دهد. مانند:أ،ب،ت،و…

حروف معانی:حروفی که هنگام ترکیب با اسم یا فعل ،معنایی را می فهمانند.مانند:فی، إلی، علی و…

تصاریف ج1ص29 }

{انواع حروف:1-حروف معانی 2-حروف مبانی:‌

1- همزه(أ) / یاء(ی)‌ / نون(ن) / میم(م) از حروف معانی هستند

– مثلا میم که اول کلمه قرار بگیرد معنای فاعلیت و مفعولیت درست می کند مثل وقتی که بر «استخرجَ»(فعل) واردمی شود«مستخرج»(اسم فاعل و مفعول)

– الف وقتی که بر کلمه وارد می شودمضارع درست می کند(متکلم مع وحده )درست می کند: استَخرج- اَضربُ ،أقوم – نون علامت متکلم مع الغیرمثل نضربُ – یاء علامت مضارع بودن است مثل یقوم

2-حروف‌مبانی‌مثل«‌س»‌ و« ‌ت» در استخرج، وسین و تاء‌در مستدع و نون در «ألندد و یلندد»، اینها فقط باعث زیادتی بِنا می شود و ربطی به ایجاد معنا ندارد

هنگامی که بین این دو تعارض شدوباید یکی از آنها(مبانی یا معانی)‌حذف می شد اولویت در بقاء‌با حروف معانی است نه مبانی (‌پس حروف مبانی را حذف می کنیم)آدینه} ش.ح219}

♦ «همزه» جزو حروف قمری است ولی « الف» نه شمسی است نه قمری ، زیرا در ابتدای کلمه نمی آید.

فرق الف و همزه

۱- همزه در ابتدا ، وسط و آخر قرار می گیرد مانند : « أَذهَبُ – سَأَلَ – قَرَأَ » ولی « الف»هیچ گاه در ابتدای کلمات قرار نمی گیرد

پس هر آنچه به شکل « الف » در ابتدای کلمات دیده می شود ،«همزه »است نه « الف» بنابراین حرف‌ ‌ِ اول اِسفندیار همزه است نه الف.(إسفندیار){«آخِذُ »درواقع هست«أَأْْخِذُ»}

2- همزه حرکات سه گانه جر و نصب و رفع و سکون را می پذیرد مانند:إِبراهیم – أُکتُب – اَکرَم َ – اَلشَّیء

ولی « الف» حرکت نمی پذیرد.الف همشه ساکن است مثل الف در انسان- دار – بازار

هرگاه این الف متحرک شود دیگر به آن الف نمی گویند وآن را همزه گویند

توضیح با مثال:

“الف” همیشه به شکل ( ا ) است و همزه همان شکل الف است، به اضافه کلیه حرکات و حتی ساکن.

پس این الف است که با پذیرا شدن حرکت، دیگر نام خود را از دست می‌دهد و به نام “همزه” نامگذاری می‌شود، مثلاً در کلمه عَمِلُوا الصّالِحاتِ هرگاه در کلمه “عَمِلُوا” وقف کنیم و بخواهیم کلمه بعد یعنی “اَلصّالِحات” را مستقلاً بخوانیم (با توجه به اینکه همزه آن مفتوح خوانده می‌شود)خواهیم خواند اَلصّالِحاتِ. شاهـد مثال اینجا است که هنگامی که وقف نکرده بودیم اگر می‌خواستیم کلمه فوق (عملوا الصّالحات) را تجزیه کنیم می‌گفتیم «الف و لام» از حروف والی هستند و خوانده نمی‌شوند و به عبارتی دیگر “الف و لام” شمسی هستند و خلاصه منظور این است که چون حرکتی ندارند لذا خوانده نمی‌شوند،{الف است نه همزه} لکن اگر بخواهیم در کلمه عَمِلُوا وقف کنیم چون بنا داریم “الف” را (در کلمه الصّالحات) حرکت دهیم لذا پس از اینکه آن را متحرک کردیم دیگر به آن الف نمی‌گوییم و با نام جدیدش که ” همزه” باشد آن را می‌خوانیم و نیز همانطور که می‌دانیم آن همزه‌ی وصل هم هست یعنی در اینجا هم درست است همزه‌ی وصل بدان گفته شود و هم الفی که از حروف والی و نیز (الف و لام) شمسی است، لکن هر کدام در جای خود صحیح می‌باشد.

♦امثال إِبراهیم و..که با مصوت آغاز شده عربی است ولی در زبان فارسی هیچ واژه ای با مصوّت آغاز نمی شود و واژه هایی نظیر « آسمان، آب، اردک، ایران و………….. »با همزه صامت ( ء ) آغاز شده اند.

نکته مهم: آی اول بخش ، دو واج محسوب می شود یعنی از یک همزه و یک مصوت بلند تشکیل

شده است.

3- چون الف همیشه ساکن و ماقبلش مفتوح است لذا در رسم الخط قرآن‌های چاپ کشورهای عربی و پاکستانی و بعضی قرآن‌های چاپ ایران، ما قبل”الف‌ها” فتحه گذارده شده و نیز ما قبل یاء ساکنِ ما قبل مکسور (حرف مد) کسره نگاشته شده و این طریقه صحیح است، مانند: « مَا- کَانَ- قَالَ- فِیهِ- قِیلَ» لیکن در اکثر قرآن‌های چاپ کشور ایران به جای فتحه و کسره “الفِ مقصوره” نگاشته می‌شود که ناصحیح است مانند: مـ.‍ا – کـ.‍انَ – قیلَ – فیهِ- قالَ.

توجه مهم : باید دانست الف‌های جمع که الف زینت نیز نامیده می‌شوند نوعی علامت محسوب می‌گردند مانند: “امَنُوا”، و چون جزء پیکره‌ی کلمه به حساب نمی‌آیند لذا حکم شماره 2 در مورد آنان جاری نمی‌باشد. (یعنی اینطور نیست که متحرک شوند و از الف به همزه تبدیل شوند)

♦ در فارسی همزه فقط در آغاز کلمه قرار می گیرد.بنابراین کلمه هایی که همزه در میان یا پایان آن‌هاست عربی‌اند نه فارسی.سأل-مسئله و..عربی اند

کتابة الألف

*در موارد زیر «الف» نوشته می شود ولی خوانده نمی شود:

– بعد از فعل مختوم به ( واو) ، مانند: « ذهبوا» {به آن الف جمع یا الف زینت گویند-جزء حروف والی است}

– بعد از تنوین نصب ، مانند : « کتاباً »-(تلفظ:کتابَنْ)

*گاهی « الف» نوشته می شود ولی خوانده نمی شود در صورتی که

{♦ الف بعد از همزه ی با کرسی الف آمده باشد که به صورت مدّ نوشته می شود ، مانند : « مَآخِذ»}

♦ در عدد « مائة و مائتان و… » نوشته می شود ولی خوانده نمی شود

ودرموارد زیر نوشته نمی شود ولی خوانده می شود:

♦«الف» در اسم جلّ جلالهï اللّـ.‍ه ،

♦ اسمهای اشارهï هـ.‍ذه ،

♦بعداز مای استفهامی که بعد از حروف جرّآمدهïلِمَ؟(لما بوده که الفش حذف شده: لِمَ)

حذف الف در این موارد وجوبی است ولی در موارد زیر جوازی است

در اسمـ.‍عیل و هـ.‍رون

♦ «الف لازمه » حرفی است که در آخر اسم می آید و تغییر نمی کند زیرا نشانه ی إعراب نیست بلکه جزء حروف اصلی است ، مانند: « عصا – فتی»، ولی «الف» در (أبا و إثنا) نشانه ی إعراب است لذا به آن «الف غیر لازمه » می گویند.

{چون جزء حرف اصلی نیست،بعبارت دیگر جزء حروف مبانی نیست بلکه جزء حروف معنای است مثلا الف در أبا نشانه ی رفع است وبه آن معنای فاعلیت یا ابتدائیت می دهد}

کتابة الهمزه یا همزه نویسی

همزه به چهار صورت ذیل نوشته می شود :

۱- بدون کرسی ( ء)

2- با کرسی الف ( أ ) 3- با کرسی ی ( ئ ،ئـ) 4- با کرسی واو ( ؤ)

به هنگام نوشتن همزه باید به موارد ذیل توجه شود:

1- همزه در اول کلمه همیشه نیاز به کرسی الف دارد ، مانند « ء یجاد←إیجاد»/ اَمِنَ– اُذِنَ– اِبْراهیمَ.

5 البته گاهی هم به تنهایی نوشته می‌شود(بدون پایه و کرسی) مانند ءَاَنْذَرْتَهُمْ.

2- همزه ی ساکن در وسط کلمه ، با توجه به حرکت ماقبل آن نوشته می شودمانند:لُؤْم – ذِئْب – رَأْ س

* اگر همزه ساکن بعد از حرف متحرک(نه همزه) قرار گیرد می تواند به حرف تبدیل شود(جایز است نه واجب): ذِئْب← ذیب (ذِئاب←ذیاب) / جُؤْار← جُوَار /

تَبَرُّؤï تَبَرُّوïتَبَرُّی)تَبَرِّیْ) قاعده خصوصی باب افتعال(قاعده4) صفحه 173 صرف ساده جدید)

3- همزه ی متحرک در وسط کلمه که پیش از آن متحرک باشد با توجه به حرکت خودش نوشته می شود{یعنی مستقل است وربطی به حرکت حرف قبل ندارد} مانند: « سَأَلَ -قائمٌ – سَئِمَ – لَؤُمَ ».

۴- همزه ی متحرک ، در وسط کلمه که پیش از آن ساکن باشد با توجه به حرکت خودش نوشته می شود{مانند مثال بالا} مانند: « یَسْأَلُ – یَلْؤُمُ –یَیْئِسُ ».

یاد آوری: گاهی همزه ی « مسألة ، مسؤول» با «ئ» نوشته می شود که بهتر و صحیح تر آن است که به صورت اول نوشته شود .

5- اگر همزه میان الف و یاء بیاید هم به صورت بدون کرسی نوشته می شودمانند: « بقاءی » وهم با کرسی یاء نوشته می شودمانند: « بقائی » ولی اگر میان الف و دیگر ضمایر قرار گیرد اگرهمزه مفتوح باشدبدون کرسی می آید : « بقاءَه » در غیر این صورت با توجه به حرکت خودش، مانند: « بقائِه ، بقاؤُهُ» .

6- اگر حرف پیش از همزه ی آخر ساکن باشد ، بدون کرسی می آید ، مانند: « جُزْء» ولی اگر حرکت داشته باشد با توجه به حرکت پیش از خودش نوشته می شود ، مانند: « جَرُؤ ، قَرَأَ ، صَدِئَ»

♦اگر همزه در آخر کلمه و بعد از حرف متحرک واقع شود تبدیل آن(تخفیف آن،قلب آن)‌به حرفی که با حرکت ما قبل مناسب است جائز است مانند:‌قَرَأَ←قَرَ ا / جَرُءَ←جَرُوَ//

/ تَبَرُّؤï تَبَرُّوïقاعده6ïتَبَرُّی(تَبَرِّیْ) قاعده خصوصی باب افتعال(قاعده4) صفحه 173 صرف ساده جدید)

7- اگر همزه در آخر کلمه قبل از«ة»قرار گیرد …

– اگر همزه پس از حرف صحیح و ساکن بیاید ، به صورت الف نوشته می شود : « نشْءة← نشْأة »

– همزه پس حرف متحرک ،متناسب با حرکت آن حرف می آید یعنی با حرف هم جنس آن حرکت می آید مانند(یعنی اگر حرف ماقبل ضمه است همزه «ؤ» ،اگر فتحه است «أ» واگر کسره است شکل همز«ئـ»‌خواهد بود): { لُؤْمة – ذِئْبة – رَأْ سة}- فِئَة – لُؤلُؤَة »

– همزه ،بعد از یاء به صورت « ئ»می آید مانند: «خَطِیئَة»

– و اگرحرف پیش از آن «الف» و«واو » باشد بدون کرسی می آید مانند: « قراءة ، مروءة » .

♦ اگر همزه در آخر کلمه بعد از واو و یاء‌ ساکن واقع شود جایز است همزه تلفظ شودمانند نُبُوءَة

وجایز است تخفیف آن به وسیله ی قلب کردنش: یعنی اگر ماقبل همزه واو بود همزه به واو ابدال می شود و اگر یاء‌بود همزه به یاء تبدیل میشود:

نُبُوءَة← نُبُوْوَةï نُبُوَّة / بَریْء← بَریّ / نَبیْء← نَبیّ / وُضُوء← وُضوّ / هَنیء←هنیّ

همزه ی وصل و قطع

همزه بر دو نوع است:

الف)وصل: همزه ای است که اگر در ابتدای جمله قرار گیرد ، خوانده می شود ولی اگر وسط جمله قرار گیرد یعنی کلمه ای پیش از آن بیاید ، خوانده نمی شود ؛ و علامت آن «ﭐ» صاد کوچکی است که بر روی آن قرار می گیرد ،مانند:

« مِنَ ﭐ لْکتاب»

ب) قطع: همزه ای است که هرگاه در ابتدا یا وسط جمله قرار گیرد ، خوانده می شود و علامت آن « ء” است، مانند: « مِنْ إحسان» .

همزه ی کلمات زیر قطع ودر بقیه ی موارد وصل است:

1- باب إفعال ( ماضی –مضارع – أمر و مصدر )← ( أَکرمَ – أُکرمُ- أَکرِمْ – إکرام)

۲- همزه ی جمع مکسّر ، مانند: « أشجار –أفاضل»

3- فعل مضارع (متکلم وحده ) مانند: « أکتبُ – أجلسُ)

4- صفت بر وزن « أفعل » مانند: « أکبر – أعظم»

5- همزه جزء اصلی کلمه باشد مانند: « أَخذَ – إبراهیم»

إعلال همزه

«إعلال همزه» عملی است که بر روی کلمه ی مهموز صورت می گیرد و به آن «تلیین »{تخفیف} نیز می گویند؛

الف) همزه ی ساکن بعد از همزه ی متحرک ، مانند:« أاْمَنَ←آمنَ»

ب) هر گاه همزه ی مفتوح بعد از همزه ی مفتوح یا مضموم بیاید به واو تبدیل می شود ، مانند:

«ﺃأَادِم ←أوادم »

ج) هرگاه همزه در آخر و بعد از واو یا یاء ساکن بیاید ، ادغام و تفکیک جایز است مانند: « وُضُوْء← وُضُوّ یا نبِیْ ء ← نبِیّ»

۞ همزه ی اصلی فعلهای « أکلَ و أخذَ » در امر به خاطر کاربرد بسیار وجوباً حذف می شود .«کُلْ»«خُذْ»
منبع: http://yaali224.blog.ir

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *