بازتاب رمانتیسم در عرصه ادبیات منظوم ایران
اگرچه «رمانتیسم» ۱ ، اصطلاحی است که تاکنون تعریفی در مورد آن ارائه نشده است. اما خصوصیات عمده آن عبارت است از: تخیل، احساسگرایی، درهم ریختن ساختار ادبی کلاسیک و مخالفت با قاعده و چهارچوب و… نهضت «رمانتیسم» مربوط به اروپا است اما «حس رمانتیک» در سایر ملل از جمله شرق، از دیرباز وجود داشته است. در اروپا بزرگانی همچون «ویلیام بلیک» ۲ ، «کالریج» ۳ ، «گوته» ۴ ، «هوگو» ۵ ، «لامارتین» ۶ ، بانی این نهضت بودند. در ایران رمانتیک در اشعار شاعرانی چون «نیما»، «توللی»، «فروغ»، «نادرپور» و… جلوهگر میشوند، سبکهای ادبی دیگری را نیز میتوان یافت که عرصه تجلی ویژگیهای ادب رمانتیک است.
سبک خراسانی که از آن به سبک کلاسیک (به معنی خاص) تعبیر میشود، در مقابل سبک عراقی قرار میگیرد که حداکثر جلوههای رمانتیسم و ادب احساسگرا در آن قابل توجه است. رهاورد رمانتیسم ادب غنایی است و پایگاه ادب غنایی در ادبیات کهن ایران، سبک عراقی، خصوصیاتی چون: احساسگرایی، حساسیت و غمگرایی، اسطوره گریزی، جولان خیال، توصیف، گرایش به مذهب و عرفان، ساختار شکنی فکری در ادب رمانتیک سبک عراقی مشهورند. سبک هندی به جز تخیل غنی و برخی توصیفات چندان نشانهای از ادب رمانتیک ندارد و سبک بازگشت ادبی نیز سبکی انعکاسی است که فاقد خصوصیات رمانتیسم است. اوج رمانتیسم در اشعار ایران در دوره بعد از مشروطیت جلوهگر میشود.
اگرچه «رمانتیسم» ۱ ، اصطلاحی است که تاکنون تعریفی در مورد آن ارائه نشده است. اما خصوصیات عمده آن عبارت است از: تخیل، احساسگرایی، درهم ریختن ساختار ادبی کلاسیک و مخالفت با قاعده و چهارچوب و… نهضت «رمانتیسم» مربوط به اروپا است اما «حس رمانتیک» در سایر ملل از جمله شرق، از دیرباز وجود داشته است. در اروپا بزرگانی همچون «ویلیام بلیک» ۲ ، «کالریج» ۳ ، «گوته» ۴ ، «هوگو» ۵ ، «لامارتین» ۶ ، بانی این نهضت بودند. در ایران رمانتیک در اشعار شاعرانی چون «نیما»، «توللی»، «فروغ»، «نادرپور» و… جلوهگر میشوند، سبکهای ادبی دیگری را نیز میتوان یافت که عرصه تجلی ویژگیهای ادب رمانتیک است.
سبک خراسانی که از آن به سبک کلاسیک (به معنی خاص) تعبیر میشود، در مقابل سبک عراقی قرار میگیرد که حداکثر جلوههای رمانتیسم و ادب احساسگرا در آن قابل توجه است. رهاورد رمانتیسم ادب غنایی است و پایگاه ادب غنایی در ادبیات کهن ایران، سبک عراقی، خصوصیاتی چون: احساسگرایی، حساسیت و غمگرایی، اسطوره گریزی، جولان خیال، توصیف، گرایش به مذهب و عرفان، ساختار شکنی فکری در ادب رمانتیک سبک عراقی مشهورند. سبک هندی به جز تخیل غنی و برخی توصیفات چندان نشانهای از ادب رمانتیک ندارد و سبک بازگشت ادبی نیز سبکی انعکاسی است که فاقد خصوصیات رمانتیسم است. اوج رمانتیسم در اشعار ایران در دوره بعد از مشروطیت جلوهگر میشود.
نگاهی به سابقه رمانتیسم در ایران:
با وجود آنکه در قرن هیجدهم در اروپا نهضت «رمانتیسم» با ویژگیهایی از قبیل: احساسگرایی، فردگرایی، ادب غنایی، تخیل وسیع و در هم شکستن چهارچوبها و قاعدهها و… عام شمول شد، اما رگههای اندیشه رمانتیک همزاد بشریت است و برخی ویژگیها نظیر: تخیل و احساسات در تمام انسانها در طول تاریخ و در گوشه و کنار جهان وجود دارد. آثار باقی مانده از گذشتگان ادبیات جهان گاه آنقدر از نظر تخیل و احساس (که دو ویژگی عمده به شمار میروند) متعالی هستند که ما را به یاد رمانتیکهای قرن هیجده اروپا میاندازد.
در اقصی نقاط جهان وقتی آثار ادبی گذشتگان و پیشکسوتان ادب و فرهنگ، مورد مطالعه و ژرفنگری و نقد قرار میگیرد، ویژگیهای رمانتیک در آثار و اشعار آنان به طور پراکنده قابل درک است و حتی نقادان بزرگ گاهی عوامل بروز نهضت رمانتیسم در اروپا را ریشه در دیگر فرهنگها، خصوصاً شرق میدانند. مثلاً «سیلییر» ۷ (منتقد فرانسوی که از معارضان سرسخت رمانتیسم است) تلاش کرده که منشأ «رمانتیسم» را (که او آن را بیماری مینامد) شرق جلوه دهد و اعتقادش بر این است که میراث افلاطون با مسیحیت (که آن هم شرقی است) در هم میآمیزد و با مکتب نوافلاطونی نیروی بیشتری گرفته و دوران جدید رمانتیسم را پدید آورده است. ۸ در هر حال نمیتوان جاذبه خاص شرق را در نظر شاعران و نویسندگان قرن هیجده اروپا، کتمان کرد. سفر به شرق، ترجمه کتابهای شرقی ( ترجمه هزار و یک شب ) و نیز انتشار سفرنامههایی در باب ایران و هند ۹ و انتشار کتابهای: قصههای ایرانی ، قصههای ترکی ، افسانه عربی واثق (۱۷۸۶) و… را میتوان گواهی بر این مدعا دانست. ۱۰ شاعرانی همچون: «هوگو»، «لامارتین» و «موسه» ۱۱ به آثار ترجمه فارسی توجه نشان دادهاند و حتی «هوگو»، قسمتی از کتاب زنان شرقی را با الهام از ادب فارسی نگاشت. ۱۲
● مفهوم شعر غنایی:
شعر غنایی عمدتاً، شعری است احساسگرا و مبتنی بر عشق و زیبایی و سرچشمه گرفته از عواطف درونی. در نظر ارسطو معیار دقیقی برای شعر غنایی وجود ندارد، زیرا به عقیدهٔ وی، شعر غنایی با موسیقی آمیخته است و لذّات حاصل از آنها را نمیتوان از یکدیگر تفکیک کرد. ادب غنایی نزد اروپاییان به ادبیات «لیریک» مشهور است و «لیر» نوعی آلت موسیقی است مانند چنگ که یونانیان قدیم اشعاری همراه با «لیر» خواندهاند که به آنها «لیریک» گفته میشد و در ایران نیز نظیر این ساز یافته میشد. ۱۳ جلوههای شعر غنایی در ادب کهن ایران را میتوان در گاهان ۱۴ (سرودهای مذهبی زرتشت) و نیز سرودهای خسروانی ۱۵ ، فهلویات و نیز بخشهایی از درخت آسوریک مشاهده کرد. ۱۶ در ایران، غزل، قالب شاخص شعر غنایی به شمار میرود و به صورت تغزلات در اول قصاید شاعران سبک خراسانی نیز جلوهگر شده است.
از قرن ششم به بعد، سیر غزل، راه صعود طی میکند و در قرن هفتم و هشتم به اوج خود میرسد و تا عصر ما نیز این قالب ادامه مییابد. «بسیاری از محققان منشأ اشعار غنایی را ادبیات فلکلوریک دانستهاند.» ۱۷
● جایگاه رمانتیسم در سبکهای ادبی ایران:
براساس علم سبکشناسی، سبکهای رایج در شعر فارسی را میتوان به چند دسته عمده تقسیم کرد ۱۸ که عرصه جولان رمانتیسم واقعی را میتوان درسبک حد وسط و جدید یعنی ادبیات دوره مشروطه به بعد دانست. ۱۹
در این دوره است که رمانتیسم در ایران به تبع رمانتیسم اروپایی رشد کرد و تا حدودی شکل واقعی به خود گرفت و کسانی چون: نیما یوشیج، فروغ فرخزاد، فریدون توللی و نادر نادرپور را نماینده خود در ایران ساخت. ۲۰ اما اگر با دقت به سبکهای دیگر نیز نظر بیندازیم متوجه برخی خصوصیات رمانتیکی در آثار شاعران برجسته آن سبکها میشویم.
جلوههای رمانتیسم در سبک خراسانی بسیار ناچیز است. از آن رو که سبک خراسانی بر پایه عقل و خرد بنا شده و میتوان از آن به عنوان دوره «کلاسیک» ادب پارسی نام برد.
آثار و شاعران عمده این عصر از قبیل: رودکی، فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری دامغانی، فردوسی و سایر شعرای سبک خراسانی، رنگ و بویی واقعگرا و یا بعضاً حماسی دارد. جز برخی از شاعران، آن هم در مواردی معدود (که عمدتاً در تغزلات قصاید است) به شعر غنایی روی نیاوردهاند.
انعکاس صریح احوال اجتماعی و زندگی شاعران و وضع دربارها و جریانات سیاسی و نظامی، از عمده ویژگیهای این سبک است. و علت این امر واقعبینی و آشنایی شاعران با محیط مادی و خارجی و توجه کمتر آنان به عوالم خیالی و اوهام است. ۲۱
با این وجود شعر غنایی در این دوره جلوههایی (هر چند اندک) دارد. در آثار «رودکی» و «شهید بلخی»، «عنصری»، «فرخی سیستانی» و «دقیقی» و «رابعه بلخی»، جلوههایی از شعر غنایی به چشم میخورد از ویژگیهای رمانتیسم دراین دوره به جز برخی غزلها و تغزلات غنایی و نیز نمود گرایش به احساس (البته به صورت بسیار محدود)، چیز دیگری نمیتوان یافت.
وامق و عذرا (عنصری)، ورقه و گلشاه (عیوقی)، ویس و رامین (فخرالدین اسعد گرگانی) ۲۲ ، بیشترین نزدیکی را در میان آثار این سبک (خراسانی) به رمانتیسم دارند و آن هم به دلیل گرایش به احساسات و داستانهای عاشقانه آنها است.
ما سبک دوره خراسانی را سبکی مبتنی بر واقعگرایی میشناسیم و رگههای وجود برخی از جلوههای رمانتیسم درسبک خراسانی، به علت جزئی بودن توان دادن رنگ و بویی رمانتیک به آثار این سبک را ندارند. شعر فارسی در این دوره «بنا بر تأثری که از اصل کلی و شایع خردگرایی پذیرفته، شعری واقعگراست. شاعران عهد از دریچه ذهنی اندیشمند و ظاهرین به واقعیتهای ملموس پیرامون خود نگریسته، تصویری واقعبینانه از آنها ارائه میکنند از این رو، تشبیهات شعر این عصر براساس روابطی محسوس شکل گرفته است ۲۳ ».
همچو لوح زمرد دین گشته است
دست، همچون صحیفه زرخام ۲۴
شد آن زمانه که رویش بسان دیبا بود
شد آن زمانه که مویش بسان قطران بود ۲۵
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چو تیغ آبداده و یاقوت آبدار ۲۶
سایر ویژگیهای رمانتیسم و تفکر رمانتیکی نظیر: درونگرایی، گرایش به غم، اندوه، انزوا، تنهایی، خیالپردازی وسیع و… در این دوره بسامد چندانی ندارند و یأس نیز در این اشعار به ندرت وجود دارد. ۲۷
● سبک عراقی
«جلوه ادب غنایی ما در سبک عراقی است». دکتر سیروس شمیسا در کتاب انواع ادبی در ادامه سخن فوق چنین میگوید: «(شعر سبک عراقی) از نظر فکری، شعری درونگرا و به اصطلاح سوبژکتیو است. زیرا مسائل درونی مطرح میشود. معمولاً غمگراست نه شادیگرا، همانطور که عشقگرا است نه عقلگرا. از نظر ادبی بیشتر به قوالب غزل و مثنوی و رباعی است. اغراق و توصیف دارد و سرشار از صناعات بدیعی و بیانی است.» ۲۸
در حقیقت اگر ما بخواهیم جدای از ادبیات پس از انقلاب مشروطه، عصر دیگری در ادبیات ایران بیابیم که در آن ویژگیهای رمانتیسم، نمود بارزی داشته باشد، میتوانیم از عصر حاکمیت سبک عراقی بر آثار سخنوران ایران یاد کنیم. دورهای که سرایندگانش «بیش از آنکه به اصطلاح عصر خردگرایی دوره خراسانی «حکیم» باشند، «شاعر»ند. ۲۹ »
با وجود آنکه اشعار غنایی در شعر فارسی از نخستین روزگار پیدایش شعر دری، یعنی قرن سوم آغاز شد اما سیر به سوی کمال آن از قرن چهارم شروع شد ۳۰ و بعدها در قرن هفتم و هشتم به اوج خود رسید.
افکار حاکم بر شعر این دوره را میتوان به نوعی مرتبط با اندیشه رمانتیک دانست. اندیشههایی که به گفته دکتر ذبیحالله صفا در نوابغ هنر و ادب جهان تأثیرگذار بود و رمانتیکهایی چون: هوگو، لامارتین، لرمانتوف ۳۱ ، بایرون ۳۲ ، شلی ۳۳ ، هاینه ۳۴ و… از آن بهرهمند شدهاند. ۳۵
با توجه به خصوصیت «خردگریزی دنیوی» و گرایش به معنویت و ستایش حیات معنوی انسان، شاعران سبک عراقی را میتوان «شاعران آسمانی» نامید که ویژگیهای «رمانتیسم» در آثارشان تبلور یافته است. ۳۶ویژگیهای منطبق با اندیشه رمانتیسم در سبک عراقی بدین قرارند:
۱ــ احساس گرایی؛ که در غزل کاملاً تبلور مییابد. معشوق ماورایی و دست نایافتنی میگردد. کلمات شعر رو به عرش دارد و از زمین منقطع شده است و حاکی از درون پرتلاطم شاعر است شاعر در طلب معشوق روز و شب ندارد:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید ۳۷
۲ــ سرگردانی عاشق دلسوخته و رنج کشیدن بیشمار او در طلب معشوق، گاه وی را به شخصیتی پریشان و غمگین بدل میکند. شخصیتی که شاعر را به بریدن از عالم برون و رجعت به عالم درون ترغیب مینماید:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران ۳۸
۳ــ تغییر سلیقه شاعران این دوره در مورد قهرمانان افسانهای و اسطورهای ایران باستان. همان گونه که کلاسیکهای اروپا در آثار خویش از هنرمندان یونان و روم قدیم الهام میگیرند، شاعران عصر خردگراییها، منبع الهامشان اساطیر و افسانههای کهن ایرانی است، در حالی که شاعران عصر احساس گرایی ما همانند رمانتیکها که از ادبیات مسیحی قرون وسطی الهام میگیرند، قهرمانان و شخصیتهای آرمانی تمثیلات خود را از عرفان اسلامی برگزیده و آشکارا چشم از قهرمانان اسطورهای عهد خردگرایی میپوشند.
۴ــ تخیل ژرف و حتی گاه پناه بردن به اوهام و نازکخیالیها و ظرافت طبع:
مژهها و چشم شوخش به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی ۳۹
۵ــ توصیف، از دیگر ویژگیهای رمانتیک سبک عراقی است، خصوصاً توصیف مناظر غمگین و طبیعت وحشی و اندوهناک:
در تموزم ببندد آب سرشک
کز دمم باد مهرگان برخاست ۴۰
۶ــ گرایش به مذهب و اشعار دینی و عرفانی و استفاده در این راه از کلمات خراباتی همچون:
می، ساغر، پیمانه، شراب، خرابات، مغ، ساقی و…:
لب میگون جانان جام درداد
شراب عاشقانش نام کردند ۴۱
۷ــ شکستن ساختار فکری گذشته و طرح ایدههای نو و تبدیل عشق از حالت زمینی به نوعی عشق افلاطونی و ماورائی. حقیر بودن عاشق و والا بودن معشوق:
من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم ۴۱
در کل این گونه ویژگیها، حکایت کننده وجود روح رمانتیک در کالبد اشعار سبک عراقی و منبعث از علل و عواملی است که در اجتماع عصر رواج این سبک وجود داشته است.از مهمترین عوامل بروز ویژگیهای رمانتیسم در اشعار سبک عراقی میتوان به عدم رونق بازار قصیده و کسادی بازار آن، رواج شعر غنایی، تصوف، هجوم مغول به ایران و گسترش شعر به کوچه و بازار و خارج شدن شعر از حالت درباری، افول حماسه ملی و رواج حماسه تاریخی، اشاره کرد.
● جلوههای رمانتیسم در سبک هندی و بازگشت ادبی:
اندیشههای رمانتیک سبک هندی ادامه «رمانتیسم» سبک عراقی است که البته درخشش چندانی ندارد. در واقع ویژگیهای رمانتیکی سبک هندی، به جز تخیل و احساس چندان گسترده نیستند و حتی این دو ویژگی نیز در مقایسه با سبک عراقی از کیفیتی بالا برخوردار نیستند.
ویژگیهای عمده رمانتیسم در سبک هندی عبارتانداز: ۱ــ تخیل؛ دکتر شفیعی کدکنی از خصلتهای مهم سبک هندی را «تازگی یا خصلت غیرعادی صور خیال از طریق پذیرش پیوندهای جدید در قلمرو خیال، ایجاد صور خیال مجرد و انتزاعی یا عناصر نو در ساختار صور خیال ۴۳ » برمیشمارد که از این خصلتها میشود به عنوان خصال رمانتیک شعر سبک هندی، یاد کرد.
۲ــ نزدیک شدن به زبان عامیانه و کوچه و بازار که خود موجب گسترده شدن دایره واژگان شعری این دوره گردید.
۳ــ حساسیت، که «بودلر» ۴۴ آن را با نبوغ برابر دانسته است ۴۵ ، در سبک هندی نمود بارزی دارد:
هرگز تهی ز خون جگر نیست جام ما
داغ است آفتاب زماه تمام ما ۴۶
۴ــ موضوعات جدید و نو و ابتکاری. در این عصر موضوعاتی وارد شعر شد که شاعران کلاسیک ممسکانه بدان میپرداختند. ۴
نشانههای دیگری نیز مبنی بر وجود رگههای رمانتیسم در سبک هندی وجود دارد. ویژگیهایی از قبیل: توصیف طبیعت وحشی، گرایش به عشق و… که بسامد چندانی ندارند. در این عصر، غزل عاشقانه بسیار کم میشود و غزل خصلت عاشقانه خود را از دست میدهد و عمدتاً اخلاقیات، انتقاد اجتماعی، ستایش می، فلسفه و الهیات در این اشعار خودنمایی میکنند. ۴۸
باید خاطر نشان کرد که سبک هندی دورهای نیست که در آن رمانتیسم حرکت ویژهای داشته باشد. ما در سبک هندی فقط به رگهها و بارقههایی از این مکتب (رمانتیسم) میتوانیم برخورد کنیم و به همین لحاظ، سبک هندی، رتبه والای سبک عراقی را در رابطه با مسئلهٔ رمانتیسم ندارد.
سبک بازگشت ادبی هم با وجود دارا بودن برخی از ویژگیهای رمانتیسم، به دلیل تقلیدی بودن، دورهای مبتنی براحساسات گرایی شمرده نمیشود. این دوره حاوی ادب «انعکاسی» است نه بر پایه خلاقیت.
حتی ساختار شکنی که در این دوره علیه سبک هندی رخ میدهد در حقیقت شامل شکستن ساختار نبوغ و تفکر غنایی (باقی مانده از سبک عراقی) در سبک هندی است.
لذا این ساختار شکنی نمیتواند جزء خصال رمانتیک به حساب آید چرا که در این جریان گستره تخیل و خلاقیت سبک هندی قلع و قمع شده و به جای آن قاعده مندی و ضوابط دوباره در ادبیات فارسی احیا میگردد.
همانگونه که میدانیم، قیام رمانتیک در اروپا علیه چهارچوبهای خشک و اصول از پیش تعیین شده مکتب کلاسیک صورت گرفت و نیز حرکت رمانتیک سبک عراقی در ایران در جهت تغییر ساختار کهن فکری از دستورمندی و قاعدهگرایی به سوی تخیل آزاد و احساسات بیقید و بند، انجام پذیرفت. (هر چند در ایران این تحولات رمانتیک بیشتر در عرصه مضمون رخ داد تا ظاهر و زبان)، پس نتیجه اینکه جنبش بازگشت ادبی در واقع جنبشی است «کلاسیک» که نظیر آن در بسیاری از اقوام اتفاق افتاده است.
«در غرب ] هم [ از آغاز قرن شانزدهم تا قرن هفدهم نهضت کلاسیسم به وجود آمد و شاعران و نویسندگانی چون: مولیر ۴۹ ، لافونتن ۵۰ ، راسین ۵۱ ، میلتون، ۵۲ درایدن ۵۳ و… از آثار بزرگ ادبی یونانی و لاتینی تقلید میکنند. این تقلید عیناً مثل مکتب بازگشت به زبان استواری و رونقی میبخشد اما البته فکر تازهای به ادبیات اضافه نمیشود… در ادبیات عرب هم شبیه به این جریان حرکهٔ الاحیاء (جنبش بازآفرینی) است. در اوایل قرن بیستم، شاعران مصر بر آن میشوند تا با تقلید، امثال ابوتمام و متنبّی و نابغهٔ الذبیانیو… را سرمشق خود قرار دهند…» ۵۴ البته پس از این حرکت، جنبش رمانتیسم که در واقع «تقلید مسخ شدهای از رمانتیسم غرب بود» ۵۵ در فاصله دو جنگ جهانی میان اعراب ظهور کرد و کمال یافت و کسانی همچون علی محمود طه، ابوالقاسم شابی، ابراهیم طوقان و… شعر رمانتیک را به شکلی جدید عرضه کردند. ۵۶
بنابراین نهضت بازگشت ادبی که بر مبنای تقلید از گذشتگان است منحصر به ایران نیست. شیوهای است مبتنی بر کلاسیسم که در ایران نیز چون کشورهای دیگر وجود داشته است.
● نقد و ارزیابی رمانتیسم عصر نیمایی:
رمانتیسم ایرانی بعد از انقلاب مشروطیت در ایران نضج گرفت و با افسانه نیما بالید و با آثار رمانتیکهای بزرگی چون توللی و نادرپور به اوج خود رسید و سرانجام از اواسط دهه چهل به بعد رو به افول نهاد. در این روند دو عنصر عمده بنیان رمانتیسم عصر نیمایی به شمار میروند. اول روح شرقی و احساسگرا و تخیلپناه شاعران ایرانی که از زمان ظهور شعر فارسی به انحاء مختلف در آثار شاعران این مرز و بوم جلوهگری کرده است و دوم تأثیراتی که شعر و ادب رمانتیک غرب (که درعصر مشروطه و بعد از آن روند ترجمه آن آثار به فارسی بسیار سریع شد) بر شعر شاعران پس از مشروطیت و عصر نیمایی گذاشته بود.
دکتر شفیعی کدکنی، رمانتیسم این دوره را متأثر از رمانتیسم فرانسه میداند. ۵۷ و البته این بدان دلیل بود که حجم عظیمی از کتب ترجمه شده، آثار رمانتیکهای فرانسوی همچون هوگو و دیگران را تشکیل میداد. به علاوه غنیتر بودن آثار رمانتیکهای فرانسوی، از عوامل دیگر تأثیرگذاری آثار و اشعار رمانتیک فرانسوی بر آثار رمانتیک شعرای عصر نیمایی به شمار میرود. همچنین سفرهایی که شاعران و نویسندگان ایرانی همچون: نادرپور، فروغ و… در این عصر به اروپا داشتند بیشتر به فرانسه بود که عمدتاً به دلیل تحصیل صورت میگرفت و نیز بسیاری از آنان با زبان فرانسوی آشنا بودهاند. عصر نیمایی را تنها دورهای در ادبیات فارسی میتوان دانست که ویژگیهای رمانتیسم با حداکثر جلوه خود در آثار ادبی خصوصاً شعر ظاهر میشوند. رمانتیکهای این دوره از دو ویژگی حساسیت و تخیل (که از مختصات مهم رمانتیسم محسوب میشوند) نهایت بهره را بردهاند و آثار آنان سرشار از تجلی این ویژگیها است. دو گرایش رمانتیسم مثبت و منفی در رمانتیسم این دوره جریان دارد.
رمانتیسم مثبت تا حدودی جلوه امید را بیشتر از خود بروز میدهد ولی رمانتیسم منفی یا رمانتیسم سیاه، در نهایتِ نومیدی و یأس در آثار شعرای رمانتیک عصر نیمایی خودنمایی میکند. توللی نمونه تام اینگونه رمانتیسم است. ویژگیهای رمانتیسم مثبت در آثار فروغ، خانلری و تاحدودی نیما بیشتر ملموس است اما در هر صورت ویژگی یأس در اکثر آثار رمانتیک این دوره به انحاء مختلف مشهود است.
ساختار شکنی که در اشعار نیما صورت پذیرفت، مورد توجه شاعران رمانتیک و حتی غیر رمانتیک قرار گرفت و البته این امر به دلیل رها شدن سخن و شعر از ساختار کلیشهای گذشته بود. هر چند رمانتیسم حاکم بر شاخهای از شعر عصر نیمایی به صورت گسترده زیاد طول نکشید، اما آثار آن تاکنون نیز باقی مانده است. لزوم ورود تخیل وسیع و درک شهودی هنرمندانه به عصر شعر و شاعری در شعر شعرای پس از مشروطیت کاملاً احساس میشد و خصوصاً بعد از شعرای انقلابی و پرشور اولیه که بدون استفاده گسترده از عناصر رمانتیک، شعری آزادخواهانه میسرودند، لازم بود شعری منطبق با موازین زیباییشناسی در عرصه هنر دوره پس از مشروطیت پدیدار شود.
کاری که نیما کرد، تعریف شعر را بسیار به تعاریف رایج در قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم اروپا، یعنی دوره رواج رمانتیسم در این قاره نزدیک نمود و البته ناگفته پیداست که پویندگان راه نیما حتی این تعریف را به حدی به تعاریف اروپاییان از شعر نزدیک نمودند که عملاً شعر به بیان تخیل در کلام (یعنی خلاصه تعریف آن در ادب رمانتیک غرب) بدل شد.
با وجود این، نکته در اینجاست که چرا بیشتر شاعران رمانتیک عصر نیمایی از سال ۱۳۳۵ به بعد نوعی دلزدگی از شعر رمانتیک مییابند و کمکم از این جریان خود را کنار میکشند. وضعیت اجتماعی و لزوم وارد شدن شعرا به مسائل اجتماعی آن دوران باعث شد تا شعرای رمانتیک کمکم حالت درونگرایی خود را ترک کنند و به سوی شعری روی بیاورند که درحقیقت شعر زندگی است. دایره واژگان مورد استفاده در شعر این دوره رو به گسترش مینهاد ۵۸ و دیگر درونگرایی رمانتیکها جوابگوی روح تشنه جامعه این عهد نبود.
در اروپای قرن نوزدهم، پس از کنارهگیری بسیاری از رمانتیکهای مهم همچون: گوته، وینیی، گوتیه و… به دلیل روشن شدن رمانتیسم از زندگی روزمره و افتادن به ورطهٔ اغراق و سقوط از تخیل به توهم، این مکتب رو به افول نهاد. در ایرانِ دهه چهل نیز تقریباً همین اتفاق افتاد و تخیل و درونگرایی در اشعار رمانتیک میرفت که جای خود را به توهم و اغراق در «من» فردی شاعر بدهد که این امر خود از عوامل مهم رویگردانی شاعران از این مکتب بود. در این عصر کم و بیش تعلقی که رمانتیکها به وزن شعر خصوصاً در صورت نیمایی آن داشتند، میرود که جای خود را به شعری کاملاً بیوزن بدهد و در این دوره است که فرم چهارپاره که از فرمهای معمول در شعر رمانتیکهایی چون: گلچین گیلانی، خانلری، نادرپور و توللی بود «گویی از بین میرود و فرم شعری که نیما با «ققنوس» شروع کرده بود… و بعد با «پادشاه فتح» تکامل یافته بود، در این دوره رایج میشود و دیوانهایی مثل «زمستان»، «هوای تازه»، «آخر شاهنامه» با این فرم منتشر میشود…» ۵۹
از دیگر عوامل مهم تغییر سلیقه در این دوران، تأثیر آثار «تی.اس.الیوت» شاعر معروف آمریکایی ــ انگلیسی قرن بیستم است که برای اولین بار در سال ۱۳۳۴ منظومه “The waste Land” او ترجمه شد و بر برخی از شاعران این دوره تأثیر گذاشت. ۶۰ «آشکارترین تأثیر الیوت بر شعر نسل جوان این سالها این بود که به آنها یاد داد که میتوان ضمن عمیقشدن در مفاهیم اجتماعی و گریز از احساسات سطحی، از نوعی اسطوره در شعر استفاده کرد و از صراحت، پرهیز داشت و زبان شعر را میتوان تا حد زیادی به زبان زنده مردم نزدیک کرد.
بیشترین بهره را در این زمینه شاید فروغ گرفته باشد.» ۶۱ در هر حال میتوان گفت: «شعر انگلیسی و فرانسوی ــ و کمتر شعر آلمانی و خیلی کمتر شعر روسی ــ جوّ مطالعات شعری شعرا را عوض کرد…» ۶۲ از مهمترین مباحث در محفلها و نشریات دهه چهل بحث پیرامون «موج نو» است، ۶۳ با چهار کوشش مهم «۱ــ جداکردن کلمه از شیء ۲ــ دستیابی به معانی دور از ذهن ۳ــ تصویری کردن شعر ۴ــ ایجاد مناسبات جدید بین اشکال و اشیاء واقعی.» ۶۴ در شعر موج نو دیگر دنیای رمانتیکها عوض شده است و اشعاری جدید با خصوصیاتی متفاوت که بیشتر مضمونی اجتماعی و متعهدانه دارند، سروده میشوند. هرچند رگههای ضعیفی از رمانتیسم در این اشعار نیز قابل مشاهده است.
فردیت رمانتیسم تبدیل به «من» اجتماعی میشود و دیگر شعر حول و حوش مسائل خصوصی و احساسات درونی شاعر نمیگردد. مسائل روزمره زندگی شعر میگردند. اگر در دوره بعد از رمانتیک تخیلی هست، عمدتاً تخیلی است در ارتباط با واقعیات جاری زندگی. اگر ملالی هست، ملال و رنجی است که اجتماع عصر درگیر آن است، نه یک نفر، و اگر حساسیتی به چشم میخورد، حساسیت شاعر در مقابل رنجها و آلام مردم و جامعه است، نه رنجهای عاشقی درمانده و شکست خورده. اگر فروغ تا دیروز در شعر رؤیا این گونه میسرود:
«باز من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی ز بگذشتهای دور
یاد عشقی که با حسرت و درد
رفت و خاموش شد در دل گور» ۶۵
در دورهٔ دوم شاعریاش که دنیای رمانتیک را ترک گفته در کتاب تولدی دیگر این گونه میسراید:
«من فکر میکنم که تمام ستارهها
به آسمان گمشدهای کوچ کردهاند
و شهر، شهر چه ساکت بود» ۶۶
و اگر نیما و نادرپور و… در دوره اول شاعریشان به غم درون میپرداختند اینک غم برون و درد اجتماع عصر را مدنظر قرار میدهند.
منابع:
۱ــ اشرفزاده، رضا رمانتیسم، اصول آن و نفوذ آن در شعر معاصر ایران، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، شماره اول و دوم، سال سیوپنجم، بهار و تابستان: ۱۳۸۱.
۲ــ الیوت، تی، اس؛ برگزیدهٔ آثار در قلمرو نقد ادبی ، ترجمه: سید محمد دامادی، انتشارات علمی، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۵.
۳ــ تراویک، باکنر؛ تاریخ ادبیات جهان (دوره دو جلدی)، ترجمه: عربعلی رضایی انتشارات فرزان، چاپ اول: ۱۳۷۳.
۴ــ جعفری جزی، مسعود؛ سیر رمانتیسم در اروپا ، نشر مرکز، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۵.
۵ــ حافظ شیرازی، خواجه شمسالدین محمد؛ دیوان اشعار ، براساس نسخه علامه محمد قزوینی، قاسم غنی، با نگاه به حافظ (به سعی سایه)، غزلهای حافظ (سلیم نیساری) دیوان حافظ (پرویز ناتل خانلری) و… به اهتمام جهانگیر منصور، ] بیجا [ : نشر دوران ] تهران [ ، نشر دیدار: ۱۳۷۸.
۶ــ خاقانی شروانی، دیوان اشعار ، مقابله و تصحیح و مقدمه و تعلیقات: ضیاء الدین سجادی، انتشارات زوار، چاپ پنجم: ۱۳۷۴.
۷ــ ذکاوتی قراگزلو، علیرضا؛ گزیده اشعار سبک هندی ، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۲.
۸ــ رجایی، نجمه؛ آشنایی با نقد معاصر عربی ، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول ۱۳۷۸.
۹ــ رودکی؛ دیوان اشعار ، تنظیم و تصحیح و نظارت: جهانگیر منصور، انتشارات ناهید، چاپ اول: ۱۳۷۳.
۱۰ــ سعدی شیرازی؛ کلیات ، مصحح: بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات دوستان، تهران، چاپ دوم: ۱۳۷۹.
۱۱ــ شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ ادبیات فارسی، از عصر جامی تا روزگار ما ، ترجمه: حجتالله اصیل، نشر نی، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۸.
۱۲ــ ـــــ، ادوار شعر فارسی ، از مشروطیت تا سقوط سلطنت، انتشارات توس، تهران ۱۳۵۹.
۱۳ــ شمیسا، سیروس؛ انواع ادبی ، انتشارات فردوس، چاپ سوم: ۱۳۷۴.
۱۴ــ ــــــ ــــــ، سبکشناسی شعر ، انتشارات فردوس، تهران، چاپ ششم ۱۳۷۹.
۱۵ــ صائب تبریزی؛ دیوان اشعار (دوجلدی)، به اهتمام جهانگیر منصور، مؤسسه انتشارات نگاه، چاپ اول ۱۳۷۴.
۱۶ــ صبور، داریوش؛ آفاق غزل فارسی ، انتشارات پدیده: ۱۳۳۵.
۱۷ــ صفا، ذبیحالله؛ تاریخ ادبیات ایران ، جلد اول (خلاصه جلد اول و دوم) انتشارات ققنوس، چاپ نهم: ۱۳۷۲.
۱۸ــ ــــــ، تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ هشتم ۱۳۵۳.
۱۹ــ عابدی، کامیار؛ تنهاتر از یک برگ ، زندگی و شعر فروغ فرخزاد، انتشارات جامی، چاپ اول: ۱۳۷۷.
۲۰ــ عراقی؛ کلیات ، به کوشش سعید نفیسی، انتشارات کتابخانه سنایی، چاپ چهارم.
۲۱ــ فرخی سیستانی؛ دیوان اشعار ، به کوشش محمد دبیرسیاقی، انتشارات کتابخانه زوار، چاپ چهارم.
۲۲ــ فرشید ورد، خسرو؛ دربارهٔ ادبیات و نقد ادبی ، جلد دوم، انتشارات امیرکبیر، تهران: ۱۳۶۲.
۲۳ــ کسایی مروزی؛ گزیده اشعار ، انتخاب و شرح: جعفر شعار، نشر قطره، چاپ اول: ۱۳۷۰.
۲۴ــ لنگرودی، شمس؛ از نیما تا بعد ، جلد دوم، ناشر: مؤلف، چاپ اول: ۱۳۷۰.
۲۵ــ مظفری، علیرضا؛ سدهٔ ششم گذر از خردگرایی به احساسگرایی، مجموعه مقالات همایش سالانه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان همایش پنجم، گردآوری و تدوین: محمد سرور مولایی
۲۶ــ ــــ؛ سده هفتم، عصر شاعران آسمانی ، مجموعه مقالات همایش سالانهٔ زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان، همایش ششم، گردآوری و تدوین: محمد سرور مولایی.
۲۷ــ ناتل خانلری، پرویز؛ هفتاد سخن ، جلد اول، شعر و هنر، انتشارات توس چاپ دوم: ۱۳۷۷.
۲۸ــ هنرمندی، حسن؛ بنیاد شعر نو در فرانسه و پیوند آن با شعر فارسی ، انتشارات کتابفروشی زوار، تهران، چاپ اول: ۱۳۵۰.
پانوشتها:
* کارشناس ارشد ادبیات فارسی فارغ التحصیل از دانشگاه ارومیه.
۱- Romantism
۲- William Blake
۳- Samuel taylor Coleridge
۴- Goethe
۵- Hugo
۶- Lamartine
۷- Seillere
۸ــ سیر رمانتیسم در اروپا ، ص ۹۴.
۹ــ همان، ص ۹۶.
۱۰ــ همان، ص ۹۷.
۱۱- Musset
۱۲ــ بنیاد شعر نو در فرانسه ، ص ۲۸.
۱۳ــ آفاق غزل فارسی ، ص ۴۶.
۱۴ــ همان، ص ۶۵.
۱۵ــ همان، ص ۶۷.
۱۶ــ همان ص ۷۳.
۱۷ــ انواع ادبی، ص ۱۲۴.
۱۸ــ سبکشناسی شعر ، سیروس شمیسا، انتشارات فردوس، چ ۱،۱۳۷۴، ص ۱۳.
۱۹ــ سبکشناسی شعر ، ص ۲۴۵.
۲۰ــ رمانتیسم، اصول آن و نفوذ آن در شعر معاصر ایران ، ص ۲۱۵.
۲۱ــ تاریخ ادبیات ایران ، جلد اول (خلاصه جلد اول و دوم)، ص ۹۸.
۲۲ــ درباره ادبیات و نقد ادبی ، ص ۷۷۳.
۲۳ــ سده ششم، گذر از خردگرایی به احساسگرایی، ص ۱۰۱.
۲۴ــ فرخی سیستانی، دیوان، ص ۲۲۷.
۲۵ــ رودکی، دیوان ، ص ۱۱۶.
۲۶ــ کسایی، دیوان ، ص ۲۶.
۲۷ــ تاریخ تحول نظم و نثر پارسی ، ص ۲۲.
۲۸ــ انواع ادبی ، ص ۱۲۶.
۲۹ــ سده هفتم، عصر شاعران آسمانی ، ص ۲۸۳.
۳۰ــ تاریخ ادبیات ایران ، جلد اول (خلاصه جلد اول و دوم)، ص ۲۱۷
۳۱- Mikhail yuryevich Lermontov
۳۲- George Gordon Byron
۳۳- Percy bysshe shelley
۳۴- Heinrich Heine
۳۵ــ تاریخ تحول نظم و نثر پارسی ، ص ۸۱۳.
۳۶ــ سده هفتم، عصر شاعران آسمانی ، ص ۲۸۵.
۳۷ــ حافظ، دیوان ، ص ۱۵۲.
۳۸ــ سعدی، کلیات ، ص ۵۲۶.
۳۹ــ عراقی، دیوان ، ص ۲۹۹.
۴۰ــ خاقانی، دیوان ، ص ۶۱.
۴۱ــ عراقی، دیوان ، ص ۱۹۳.
۴۲ــ سعدی، کلیات ، ص ۵۰۷.
۴۳ــ ادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما ، ص ۲۳.
۴۴- Charles Pievve Baudelaire
۴۵ــ گزیده اشعار سبک هندی ، ص ۱۲.
۴۶ــ صائب، دیوان ، جلد اول، ص ۱۳۴.
۴۷ــ ادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما ، ص ۳۷.
۴۸ــ ادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما ، ص ۳۷.
۴۹- Moliere
۵۰- Jean de Lafontaine
۵۱- Reacine
۵۲- Milton
۵۳- Dryden
۵۴ــ سبکشناسی شعر ، ص ۳۲۰.
۵۵ــ آشنایی با نقد معاصر عربی ، ص ۲۲۲.
۵۶ــ برگزیده آثار در قلمرو نقد ادبی ، ص ۲۱۵.
۵۷ــ ادوار شعر فارسی ، (انتشارات توس ۱۳۵۹)، ص ۵۴.
۵۸ــ ادوار شعر فارسی ، (انتشارات توس، ۱۳۵۹)، ص ۷۲.
۵۹ــ همان، صص ۷۴ــ۷۳.
۶۰ــ همان، ص ۷۴.
۶۱ــ همان، ص ۷۵.
۶۲ــ همان، ص ۷۵.
۶۳ــ از نیما تا بعد، ج ۲، ص ۴۹.
۶۴ــ همان، صص ۴۹ــ۴۸.
۶۵ــ تنهاتر از یک برگ ، ص ۹۵.
۶۶ــ همان، ص ۲۰۲.
حامد رفعت جو
برگرفته از: کتاب ماه ادبیات و فلسفه
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی
با وجود آنکه در قرن هیجدهم در اروپا نهضت «رمانتیسم» با ویژگیهایی از قبیل: احساسگرایی، فردگرایی، ادب غنایی، تخیل وسیع و در هم شکستن چهارچوبها و قاعدهها و… عام شمول شد، اما رگههای اندیشه رمانتیک همزاد بشریت است و برخی ویژگیها نظیر: تخیل و احساسات در تمام انسانها در طول تاریخ و در گوشه و کنار جهان وجود دارد. آثار باقی مانده از گذشتگان ادبیات جهان گاه آنقدر از نظر تخیل و احساس (که دو ویژگی عمده به شمار میروند) متعالی هستند که ما را به یاد رمانتیکهای قرن هیجده اروپا میاندازد.
در اقصی نقاط جهان وقتی آثار ادبی گذشتگان و پیشکسوتان ادب و فرهنگ، مورد مطالعه و ژرفنگری و نقد قرار میگیرد، ویژگیهای رمانتیک در آثار و اشعار آنان به طور پراکنده قابل درک است و حتی نقادان بزرگ گاهی عوامل بروز نهضت رمانتیسم در اروپا را ریشه در دیگر فرهنگها، خصوصاً شرق میدانند. مثلاً «سیلییر» ۷ (منتقد فرانسوی که از معارضان سرسخت رمانتیسم است) تلاش کرده که منشأ «رمانتیسم» را (که او آن را بیماری مینامد) شرق جلوه دهد و اعتقادش بر این است که میراث افلاطون با مسیحیت (که آن هم شرقی است) در هم میآمیزد و با مکتب نوافلاطونی نیروی بیشتری گرفته و دوران جدید رمانتیسم را پدید آورده است. ۸ در هر حال نمیتوان جاذبه خاص شرق را در نظر شاعران و نویسندگان قرن هیجده اروپا، کتمان کرد. سفر به شرق، ترجمه کتابهای شرقی ( ترجمه هزار و یک شب ) و نیز انتشار سفرنامههایی در باب ایران و هند ۹ و انتشار کتابهای: قصههای ایرانی ، قصههای ترکی ، افسانه عربی واثق (۱۷۸۶) و… را میتوان گواهی بر این مدعا دانست. ۱۰ شاعرانی همچون: «هوگو»، «لامارتین» و «موسه» ۱۱ به آثار ترجمه فارسی توجه نشان دادهاند و حتی «هوگو»، قسمتی از کتاب زنان شرقی را با الهام از ادب فارسی نگاشت. ۱۲
● مفهوم شعر غنایی:
شعر غنایی عمدتاً، شعری است احساسگرا و مبتنی بر عشق و زیبایی و سرچشمه گرفته از عواطف درونی. در نظر ارسطو معیار دقیقی برای شعر غنایی وجود ندارد، زیرا به عقیدهٔ وی، شعر غنایی با موسیقی آمیخته است و لذّات حاصل از آنها را نمیتوان از یکدیگر تفکیک کرد. ادب غنایی نزد اروپاییان به ادبیات «لیریک» مشهور است و «لیر» نوعی آلت موسیقی است مانند چنگ که یونانیان قدیم اشعاری همراه با «لیر» خواندهاند که به آنها «لیریک» گفته میشد و در ایران نیز نظیر این ساز یافته میشد. ۱۳ جلوههای شعر غنایی در ادب کهن ایران را میتوان در گاهان ۱۴ (سرودهای مذهبی زرتشت) و نیز سرودهای خسروانی ۱۵ ، فهلویات و نیز بخشهایی از درخت آسوریک مشاهده کرد. ۱۶ در ایران، غزل، قالب شاخص شعر غنایی به شمار میرود و به صورت تغزلات در اول قصاید شاعران سبک خراسانی نیز جلوهگر شده است.
از قرن ششم به بعد، سیر غزل، راه صعود طی میکند و در قرن هفتم و هشتم به اوج خود میرسد و تا عصر ما نیز این قالب ادامه مییابد. «بسیاری از محققان منشأ اشعار غنایی را ادبیات فلکلوریک دانستهاند.» ۱۷
● جایگاه رمانتیسم در سبکهای ادبی ایران:
براساس علم سبکشناسی، سبکهای رایج در شعر فارسی را میتوان به چند دسته عمده تقسیم کرد ۱۸ که عرصه جولان رمانتیسم واقعی را میتوان درسبک حد وسط و جدید یعنی ادبیات دوره مشروطه به بعد دانست. ۱۹
در این دوره است که رمانتیسم در ایران به تبع رمانتیسم اروپایی رشد کرد و تا حدودی شکل واقعی به خود گرفت و کسانی چون: نیما یوشیج، فروغ فرخزاد، فریدون توللی و نادر نادرپور را نماینده خود در ایران ساخت. ۲۰ اما اگر با دقت به سبکهای دیگر نیز نظر بیندازیم متوجه برخی خصوصیات رمانتیکی در آثار شاعران برجسته آن سبکها میشویم.
جلوههای رمانتیسم در سبک خراسانی بسیار ناچیز است. از آن رو که سبک خراسانی بر پایه عقل و خرد بنا شده و میتوان از آن به عنوان دوره «کلاسیک» ادب پارسی نام برد.
آثار و شاعران عمده این عصر از قبیل: رودکی، فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری دامغانی، فردوسی و سایر شعرای سبک خراسانی، رنگ و بویی واقعگرا و یا بعضاً حماسی دارد. جز برخی از شاعران، آن هم در مواردی معدود (که عمدتاً در تغزلات قصاید است) به شعر غنایی روی نیاوردهاند.
انعکاس صریح احوال اجتماعی و زندگی شاعران و وضع دربارها و جریانات سیاسی و نظامی، از عمده ویژگیهای این سبک است. و علت این امر واقعبینی و آشنایی شاعران با محیط مادی و خارجی و توجه کمتر آنان به عوالم خیالی و اوهام است. ۲۱
با این وجود شعر غنایی در این دوره جلوههایی (هر چند اندک) دارد. در آثار «رودکی» و «شهید بلخی»، «عنصری»، «فرخی سیستانی» و «دقیقی» و «رابعه بلخی»، جلوههایی از شعر غنایی به چشم میخورد از ویژگیهای رمانتیسم دراین دوره به جز برخی غزلها و تغزلات غنایی و نیز نمود گرایش به احساس (البته به صورت بسیار محدود)، چیز دیگری نمیتوان یافت.
وامق و عذرا (عنصری)، ورقه و گلشاه (عیوقی)، ویس و رامین (فخرالدین اسعد گرگانی) ۲۲ ، بیشترین نزدیکی را در میان آثار این سبک (خراسانی) به رمانتیسم دارند و آن هم به دلیل گرایش به احساسات و داستانهای عاشقانه آنها است.
ما سبک دوره خراسانی را سبکی مبتنی بر واقعگرایی میشناسیم و رگههای وجود برخی از جلوههای رمانتیسم درسبک خراسانی، به علت جزئی بودن توان دادن رنگ و بویی رمانتیک به آثار این سبک را ندارند. شعر فارسی در این دوره «بنا بر تأثری که از اصل کلی و شایع خردگرایی پذیرفته، شعری واقعگراست. شاعران عهد از دریچه ذهنی اندیشمند و ظاهرین به واقعیتهای ملموس پیرامون خود نگریسته، تصویری واقعبینانه از آنها ارائه میکنند از این رو، تشبیهات شعر این عصر براساس روابطی محسوس شکل گرفته است ۲۳ ».
همچو لوح زمرد دین گشته است
دست، همچون صحیفه زرخام ۲۴
شد آن زمانه که رویش بسان دیبا بود
شد آن زمانه که مویش بسان قطران بود ۲۵
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چو تیغ آبداده و یاقوت آبدار ۲۶
سایر ویژگیهای رمانتیسم و تفکر رمانتیکی نظیر: درونگرایی، گرایش به غم، اندوه، انزوا، تنهایی، خیالپردازی وسیع و… در این دوره بسامد چندانی ندارند و یأس نیز در این اشعار به ندرت وجود دارد. ۲۷
● سبک عراقی
«جلوه ادب غنایی ما در سبک عراقی است». دکتر سیروس شمیسا در کتاب انواع ادبی در ادامه سخن فوق چنین میگوید: «(شعر سبک عراقی) از نظر فکری، شعری درونگرا و به اصطلاح سوبژکتیو است. زیرا مسائل درونی مطرح میشود. معمولاً غمگراست نه شادیگرا، همانطور که عشقگرا است نه عقلگرا. از نظر ادبی بیشتر به قوالب غزل و مثنوی و رباعی است. اغراق و توصیف دارد و سرشار از صناعات بدیعی و بیانی است.» ۲۸
در حقیقت اگر ما بخواهیم جدای از ادبیات پس از انقلاب مشروطه، عصر دیگری در ادبیات ایران بیابیم که در آن ویژگیهای رمانتیسم، نمود بارزی داشته باشد، میتوانیم از عصر حاکمیت سبک عراقی بر آثار سخنوران ایران یاد کنیم. دورهای که سرایندگانش «بیش از آنکه به اصطلاح عصر خردگرایی دوره خراسانی «حکیم» باشند، «شاعر»ند. ۲۹ »
با وجود آنکه اشعار غنایی در شعر فارسی از نخستین روزگار پیدایش شعر دری، یعنی قرن سوم آغاز شد اما سیر به سوی کمال آن از قرن چهارم شروع شد ۳۰ و بعدها در قرن هفتم و هشتم به اوج خود رسید.
افکار حاکم بر شعر این دوره را میتوان به نوعی مرتبط با اندیشه رمانتیک دانست. اندیشههایی که به گفته دکتر ذبیحالله صفا در نوابغ هنر و ادب جهان تأثیرگذار بود و رمانتیکهایی چون: هوگو، لامارتین، لرمانتوف ۳۱ ، بایرون ۳۲ ، شلی ۳۳ ، هاینه ۳۴ و… از آن بهرهمند شدهاند. ۳۵
با توجه به خصوصیت «خردگریزی دنیوی» و گرایش به معنویت و ستایش حیات معنوی انسان، شاعران سبک عراقی را میتوان «شاعران آسمانی» نامید که ویژگیهای «رمانتیسم» در آثارشان تبلور یافته است. ۳۶ویژگیهای منطبق با اندیشه رمانتیسم در سبک عراقی بدین قرارند:
۱ــ احساس گرایی؛ که در غزل کاملاً تبلور مییابد. معشوق ماورایی و دست نایافتنی میگردد. کلمات شعر رو به عرش دارد و از زمین منقطع شده است و حاکی از درون پرتلاطم شاعر است شاعر در طلب معشوق روز و شب ندارد:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید ۳۷
۲ــ سرگردانی عاشق دلسوخته و رنج کشیدن بیشمار او در طلب معشوق، گاه وی را به شخصیتی پریشان و غمگین بدل میکند. شخصیتی که شاعر را به بریدن از عالم برون و رجعت به عالم درون ترغیب مینماید:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران ۳۸
۳ــ تغییر سلیقه شاعران این دوره در مورد قهرمانان افسانهای و اسطورهای ایران باستان. همان گونه که کلاسیکهای اروپا در آثار خویش از هنرمندان یونان و روم قدیم الهام میگیرند، شاعران عصر خردگراییها، منبع الهامشان اساطیر و افسانههای کهن ایرانی است، در حالی که شاعران عصر احساس گرایی ما همانند رمانتیکها که از ادبیات مسیحی قرون وسطی الهام میگیرند، قهرمانان و شخصیتهای آرمانی تمثیلات خود را از عرفان اسلامی برگزیده و آشکارا چشم از قهرمانان اسطورهای عهد خردگرایی میپوشند.
۴ــ تخیل ژرف و حتی گاه پناه بردن به اوهام و نازکخیالیها و ظرافت طبع:
مژهها و چشم شوخش به نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی ۳۹
۵ــ توصیف، از دیگر ویژگیهای رمانتیک سبک عراقی است، خصوصاً توصیف مناظر غمگین و طبیعت وحشی و اندوهناک:
در تموزم ببندد آب سرشک
کز دمم باد مهرگان برخاست ۴۰
۶ــ گرایش به مذهب و اشعار دینی و عرفانی و استفاده در این راه از کلمات خراباتی همچون:
می، ساغر، پیمانه، شراب، خرابات، مغ، ساقی و…:
لب میگون جانان جام درداد
شراب عاشقانش نام کردند ۴۱
۷ــ شکستن ساختار فکری گذشته و طرح ایدههای نو و تبدیل عشق از حالت زمینی به نوعی عشق افلاطونی و ماورائی. حقیر بودن عاشق و والا بودن معشوق:
من بیمایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم ۴۱
در کل این گونه ویژگیها، حکایت کننده وجود روح رمانتیک در کالبد اشعار سبک عراقی و منبعث از علل و عواملی است که در اجتماع عصر رواج این سبک وجود داشته است.از مهمترین عوامل بروز ویژگیهای رمانتیسم در اشعار سبک عراقی میتوان به عدم رونق بازار قصیده و کسادی بازار آن، رواج شعر غنایی، تصوف، هجوم مغول به ایران و گسترش شعر به کوچه و بازار و خارج شدن شعر از حالت درباری، افول حماسه ملی و رواج حماسه تاریخی، اشاره کرد.
● جلوههای رمانتیسم در سبک هندی و بازگشت ادبی:
اندیشههای رمانتیک سبک هندی ادامه «رمانتیسم» سبک عراقی است که البته درخشش چندانی ندارد. در واقع ویژگیهای رمانتیکی سبک هندی، به جز تخیل و احساس چندان گسترده نیستند و حتی این دو ویژگی نیز در مقایسه با سبک عراقی از کیفیتی بالا برخوردار نیستند.
ویژگیهای عمده رمانتیسم در سبک هندی عبارتانداز: ۱ــ تخیل؛ دکتر شفیعی کدکنی از خصلتهای مهم سبک هندی را «تازگی یا خصلت غیرعادی صور خیال از طریق پذیرش پیوندهای جدید در قلمرو خیال، ایجاد صور خیال مجرد و انتزاعی یا عناصر نو در ساختار صور خیال ۴۳ » برمیشمارد که از این خصلتها میشود به عنوان خصال رمانتیک شعر سبک هندی، یاد کرد.
۲ــ نزدیک شدن به زبان عامیانه و کوچه و بازار که خود موجب گسترده شدن دایره واژگان شعری این دوره گردید.
۳ــ حساسیت، که «بودلر» ۴۴ آن را با نبوغ برابر دانسته است ۴۵ ، در سبک هندی نمود بارزی دارد:
هرگز تهی ز خون جگر نیست جام ما
داغ است آفتاب زماه تمام ما ۴۶
۴ــ موضوعات جدید و نو و ابتکاری. در این عصر موضوعاتی وارد شعر شد که شاعران کلاسیک ممسکانه بدان میپرداختند. ۴
نشانههای دیگری نیز مبنی بر وجود رگههای رمانتیسم در سبک هندی وجود دارد. ویژگیهایی از قبیل: توصیف طبیعت وحشی، گرایش به عشق و… که بسامد چندانی ندارند. در این عصر، غزل عاشقانه بسیار کم میشود و غزل خصلت عاشقانه خود را از دست میدهد و عمدتاً اخلاقیات، انتقاد اجتماعی، ستایش می، فلسفه و الهیات در این اشعار خودنمایی میکنند. ۴۸
باید خاطر نشان کرد که سبک هندی دورهای نیست که در آن رمانتیسم حرکت ویژهای داشته باشد. ما در سبک هندی فقط به رگهها و بارقههایی از این مکتب (رمانتیسم) میتوانیم برخورد کنیم و به همین لحاظ، سبک هندی، رتبه والای سبک عراقی را در رابطه با مسئلهٔ رمانتیسم ندارد.
سبک بازگشت ادبی هم با وجود دارا بودن برخی از ویژگیهای رمانتیسم، به دلیل تقلیدی بودن، دورهای مبتنی براحساسات گرایی شمرده نمیشود. این دوره حاوی ادب «انعکاسی» است نه بر پایه خلاقیت.
حتی ساختار شکنی که در این دوره علیه سبک هندی رخ میدهد در حقیقت شامل شکستن ساختار نبوغ و تفکر غنایی (باقی مانده از سبک عراقی) در سبک هندی است.
لذا این ساختار شکنی نمیتواند جزء خصال رمانتیک به حساب آید چرا که در این جریان گستره تخیل و خلاقیت سبک هندی قلع و قمع شده و به جای آن قاعده مندی و ضوابط دوباره در ادبیات فارسی احیا میگردد.
همانگونه که میدانیم، قیام رمانتیک در اروپا علیه چهارچوبهای خشک و اصول از پیش تعیین شده مکتب کلاسیک صورت گرفت و نیز حرکت رمانتیک سبک عراقی در ایران در جهت تغییر ساختار کهن فکری از دستورمندی و قاعدهگرایی به سوی تخیل آزاد و احساسات بیقید و بند، انجام پذیرفت. (هر چند در ایران این تحولات رمانتیک بیشتر در عرصه مضمون رخ داد تا ظاهر و زبان)، پس نتیجه اینکه جنبش بازگشت ادبی در واقع جنبشی است «کلاسیک» که نظیر آن در بسیاری از اقوام اتفاق افتاده است.
«در غرب ] هم [ از آغاز قرن شانزدهم تا قرن هفدهم نهضت کلاسیسم به وجود آمد و شاعران و نویسندگانی چون: مولیر ۴۹ ، لافونتن ۵۰ ، راسین ۵۱ ، میلتون، ۵۲ درایدن ۵۳ و… از آثار بزرگ ادبی یونانی و لاتینی تقلید میکنند. این تقلید عیناً مثل مکتب بازگشت به زبان استواری و رونقی میبخشد اما البته فکر تازهای به ادبیات اضافه نمیشود… در ادبیات عرب هم شبیه به این جریان حرکهٔ الاحیاء (جنبش بازآفرینی) است. در اوایل قرن بیستم، شاعران مصر بر آن میشوند تا با تقلید، امثال ابوتمام و متنبّی و نابغهٔ الذبیانیو… را سرمشق خود قرار دهند…» ۵۴ البته پس از این حرکت، جنبش رمانتیسم که در واقع «تقلید مسخ شدهای از رمانتیسم غرب بود» ۵۵ در فاصله دو جنگ جهانی میان اعراب ظهور کرد و کمال یافت و کسانی همچون علی محمود طه، ابوالقاسم شابی، ابراهیم طوقان و… شعر رمانتیک را به شکلی جدید عرضه کردند. ۵۶
بنابراین نهضت بازگشت ادبی که بر مبنای تقلید از گذشتگان است منحصر به ایران نیست. شیوهای است مبتنی بر کلاسیسم که در ایران نیز چون کشورهای دیگر وجود داشته است.
● نقد و ارزیابی رمانتیسم عصر نیمایی:
رمانتیسم ایرانی بعد از انقلاب مشروطیت در ایران نضج گرفت و با افسانه نیما بالید و با آثار رمانتیکهای بزرگی چون توللی و نادرپور به اوج خود رسید و سرانجام از اواسط دهه چهل به بعد رو به افول نهاد. در این روند دو عنصر عمده بنیان رمانتیسم عصر نیمایی به شمار میروند. اول روح شرقی و احساسگرا و تخیلپناه شاعران ایرانی که از زمان ظهور شعر فارسی به انحاء مختلف در آثار شاعران این مرز و بوم جلوهگری کرده است و دوم تأثیراتی که شعر و ادب رمانتیک غرب (که درعصر مشروطه و بعد از آن روند ترجمه آن آثار به فارسی بسیار سریع شد) بر شعر شاعران پس از مشروطیت و عصر نیمایی گذاشته بود.
دکتر شفیعی کدکنی، رمانتیسم این دوره را متأثر از رمانتیسم فرانسه میداند. ۵۷ و البته این بدان دلیل بود که حجم عظیمی از کتب ترجمه شده، آثار رمانتیکهای فرانسوی همچون هوگو و دیگران را تشکیل میداد. به علاوه غنیتر بودن آثار رمانتیکهای فرانسوی، از عوامل دیگر تأثیرگذاری آثار و اشعار رمانتیک فرانسوی بر آثار رمانتیک شعرای عصر نیمایی به شمار میرود. همچنین سفرهایی که شاعران و نویسندگان ایرانی همچون: نادرپور، فروغ و… در این عصر به اروپا داشتند بیشتر به فرانسه بود که عمدتاً به دلیل تحصیل صورت میگرفت و نیز بسیاری از آنان با زبان فرانسوی آشنا بودهاند. عصر نیمایی را تنها دورهای در ادبیات فارسی میتوان دانست که ویژگیهای رمانتیسم با حداکثر جلوه خود در آثار ادبی خصوصاً شعر ظاهر میشوند. رمانتیکهای این دوره از دو ویژگی حساسیت و تخیل (که از مختصات مهم رمانتیسم محسوب میشوند) نهایت بهره را بردهاند و آثار آنان سرشار از تجلی این ویژگیها است. دو گرایش رمانتیسم مثبت و منفی در رمانتیسم این دوره جریان دارد.
رمانتیسم مثبت تا حدودی جلوه امید را بیشتر از خود بروز میدهد ولی رمانتیسم منفی یا رمانتیسم سیاه، در نهایتِ نومیدی و یأس در آثار شعرای رمانتیک عصر نیمایی خودنمایی میکند. توللی نمونه تام اینگونه رمانتیسم است. ویژگیهای رمانتیسم مثبت در آثار فروغ، خانلری و تاحدودی نیما بیشتر ملموس است اما در هر صورت ویژگی یأس در اکثر آثار رمانتیک این دوره به انحاء مختلف مشهود است.
ساختار شکنی که در اشعار نیما صورت پذیرفت، مورد توجه شاعران رمانتیک و حتی غیر رمانتیک قرار گرفت و البته این امر به دلیل رها شدن سخن و شعر از ساختار کلیشهای گذشته بود. هر چند رمانتیسم حاکم بر شاخهای از شعر عصر نیمایی به صورت گسترده زیاد طول نکشید، اما آثار آن تاکنون نیز باقی مانده است. لزوم ورود تخیل وسیع و درک شهودی هنرمندانه به عصر شعر و شاعری در شعر شعرای پس از مشروطیت کاملاً احساس میشد و خصوصاً بعد از شعرای انقلابی و پرشور اولیه که بدون استفاده گسترده از عناصر رمانتیک، شعری آزادخواهانه میسرودند، لازم بود شعری منطبق با موازین زیباییشناسی در عرصه هنر دوره پس از مشروطیت پدیدار شود.
کاری که نیما کرد، تعریف شعر را بسیار به تعاریف رایج در قرن هیجدهم و اوایل قرن نوزدهم اروپا، یعنی دوره رواج رمانتیسم در این قاره نزدیک نمود و البته ناگفته پیداست که پویندگان راه نیما حتی این تعریف را به حدی به تعاریف اروپاییان از شعر نزدیک نمودند که عملاً شعر به بیان تخیل در کلام (یعنی خلاصه تعریف آن در ادب رمانتیک غرب) بدل شد.
با وجود این، نکته در اینجاست که چرا بیشتر شاعران رمانتیک عصر نیمایی از سال ۱۳۳۵ به بعد نوعی دلزدگی از شعر رمانتیک مییابند و کمکم از این جریان خود را کنار میکشند. وضعیت اجتماعی و لزوم وارد شدن شعرا به مسائل اجتماعی آن دوران باعث شد تا شعرای رمانتیک کمکم حالت درونگرایی خود را ترک کنند و به سوی شعری روی بیاورند که درحقیقت شعر زندگی است. دایره واژگان مورد استفاده در شعر این دوره رو به گسترش مینهاد ۵۸ و دیگر درونگرایی رمانتیکها جوابگوی روح تشنه جامعه این عهد نبود.
در اروپای قرن نوزدهم، پس از کنارهگیری بسیاری از رمانتیکهای مهم همچون: گوته، وینیی، گوتیه و… به دلیل روشن شدن رمانتیسم از زندگی روزمره و افتادن به ورطهٔ اغراق و سقوط از تخیل به توهم، این مکتب رو به افول نهاد. در ایرانِ دهه چهل نیز تقریباً همین اتفاق افتاد و تخیل و درونگرایی در اشعار رمانتیک میرفت که جای خود را به توهم و اغراق در «من» فردی شاعر بدهد که این امر خود از عوامل مهم رویگردانی شاعران از این مکتب بود. در این عصر کم و بیش تعلقی که رمانتیکها به وزن شعر خصوصاً در صورت نیمایی آن داشتند، میرود که جای خود را به شعری کاملاً بیوزن بدهد و در این دوره است که فرم چهارپاره که از فرمهای معمول در شعر رمانتیکهایی چون: گلچین گیلانی، خانلری، نادرپور و توللی بود «گویی از بین میرود و فرم شعری که نیما با «ققنوس» شروع کرده بود… و بعد با «پادشاه فتح» تکامل یافته بود، در این دوره رایج میشود و دیوانهایی مثل «زمستان»، «هوای تازه»، «آخر شاهنامه» با این فرم منتشر میشود…» ۵۹
از دیگر عوامل مهم تغییر سلیقه در این دوران، تأثیر آثار «تی.اس.الیوت» شاعر معروف آمریکایی ــ انگلیسی قرن بیستم است که برای اولین بار در سال ۱۳۳۴ منظومه “The waste Land” او ترجمه شد و بر برخی از شاعران این دوره تأثیر گذاشت. ۶۰ «آشکارترین تأثیر الیوت بر شعر نسل جوان این سالها این بود که به آنها یاد داد که میتوان ضمن عمیقشدن در مفاهیم اجتماعی و گریز از احساسات سطحی، از نوعی اسطوره در شعر استفاده کرد و از صراحت، پرهیز داشت و زبان شعر را میتوان تا حد زیادی به زبان زنده مردم نزدیک کرد.
بیشترین بهره را در این زمینه شاید فروغ گرفته باشد.» ۶۱ در هر حال میتوان گفت: «شعر انگلیسی و فرانسوی ــ و کمتر شعر آلمانی و خیلی کمتر شعر روسی ــ جوّ مطالعات شعری شعرا را عوض کرد…» ۶۲ از مهمترین مباحث در محفلها و نشریات دهه چهل بحث پیرامون «موج نو» است، ۶۳ با چهار کوشش مهم «۱ــ جداکردن کلمه از شیء ۲ــ دستیابی به معانی دور از ذهن ۳ــ تصویری کردن شعر ۴ــ ایجاد مناسبات جدید بین اشکال و اشیاء واقعی.» ۶۴ در شعر موج نو دیگر دنیای رمانتیکها عوض شده است و اشعاری جدید با خصوصیاتی متفاوت که بیشتر مضمونی اجتماعی و متعهدانه دارند، سروده میشوند. هرچند رگههای ضعیفی از رمانتیسم در این اشعار نیز قابل مشاهده است.
فردیت رمانتیسم تبدیل به «من» اجتماعی میشود و دیگر شعر حول و حوش مسائل خصوصی و احساسات درونی شاعر نمیگردد. مسائل روزمره زندگی شعر میگردند. اگر در دوره بعد از رمانتیک تخیلی هست، عمدتاً تخیلی است در ارتباط با واقعیات جاری زندگی. اگر ملالی هست، ملال و رنجی است که اجتماع عصر درگیر آن است، نه یک نفر، و اگر حساسیتی به چشم میخورد، حساسیت شاعر در مقابل رنجها و آلام مردم و جامعه است، نه رنجهای عاشقی درمانده و شکست خورده. اگر فروغ تا دیروز در شعر رؤیا این گونه میسرود:
«باز من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی ز بگذشتهای دور
یاد عشقی که با حسرت و درد
رفت و خاموش شد در دل گور» ۶۵
در دورهٔ دوم شاعریاش که دنیای رمانتیک را ترک گفته در کتاب تولدی دیگر این گونه میسراید:
«من فکر میکنم که تمام ستارهها
به آسمان گمشدهای کوچ کردهاند
و شهر، شهر چه ساکت بود» ۶۶
و اگر نیما و نادرپور و… در دوره اول شاعریشان به غم درون میپرداختند اینک غم برون و درد اجتماع عصر را مدنظر قرار میدهند.
منابع:
۱ــ اشرفزاده، رضا رمانتیسم، اصول آن و نفوذ آن در شعر معاصر ایران، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، شماره اول و دوم، سال سیوپنجم، بهار و تابستان: ۱۳۸۱.
۲ــ الیوت، تی، اس؛ برگزیدهٔ آثار در قلمرو نقد ادبی ، ترجمه: سید محمد دامادی، انتشارات علمی، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۵.
۳ــ تراویک، باکنر؛ تاریخ ادبیات جهان (دوره دو جلدی)، ترجمه: عربعلی رضایی انتشارات فرزان، چاپ اول: ۱۳۷۳.
۴ــ جعفری جزی، مسعود؛ سیر رمانتیسم در اروپا ، نشر مرکز، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۵.
۵ــ حافظ شیرازی، خواجه شمسالدین محمد؛ دیوان اشعار ، براساس نسخه علامه محمد قزوینی، قاسم غنی، با نگاه به حافظ (به سعی سایه)، غزلهای حافظ (سلیم نیساری) دیوان حافظ (پرویز ناتل خانلری) و… به اهتمام جهانگیر منصور، ] بیجا [ : نشر دوران ] تهران [ ، نشر دیدار: ۱۳۷۸.
۶ــ خاقانی شروانی، دیوان اشعار ، مقابله و تصحیح و مقدمه و تعلیقات: ضیاء الدین سجادی، انتشارات زوار، چاپ پنجم: ۱۳۷۴.
۷ــ ذکاوتی قراگزلو، علیرضا؛ گزیده اشعار سبک هندی ، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۲.
۸ــ رجایی، نجمه؛ آشنایی با نقد معاصر عربی ، انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد، چاپ اول ۱۳۷۸.
۹ــ رودکی؛ دیوان اشعار ، تنظیم و تصحیح و نظارت: جهانگیر منصور، انتشارات ناهید، چاپ اول: ۱۳۷۳.
۱۰ــ سعدی شیرازی؛ کلیات ، مصحح: بهاءالدین خرمشاهی، انتشارات دوستان، تهران، چاپ دوم: ۱۳۷۹.
۱۱ــ شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ ادبیات فارسی، از عصر جامی تا روزگار ما ، ترجمه: حجتالله اصیل، نشر نی، تهران، چاپ اول: ۱۳۷۸.
۱۲ــ ـــــ، ادوار شعر فارسی ، از مشروطیت تا سقوط سلطنت، انتشارات توس، تهران ۱۳۵۹.
۱۳ــ شمیسا، سیروس؛ انواع ادبی ، انتشارات فردوس، چاپ سوم: ۱۳۷۴.
۱۴ــ ــــــ ــــــ، سبکشناسی شعر ، انتشارات فردوس، تهران، چاپ ششم ۱۳۷۹.
۱۵ــ صائب تبریزی؛ دیوان اشعار (دوجلدی)، به اهتمام جهانگیر منصور، مؤسسه انتشارات نگاه، چاپ اول ۱۳۷۴.
۱۶ــ صبور، داریوش؛ آفاق غزل فارسی ، انتشارات پدیده: ۱۳۳۵.
۱۷ــ صفا، ذبیحالله؛ تاریخ ادبیات ایران ، جلد اول (خلاصه جلد اول و دوم) انتشارات ققنوس، چاپ نهم: ۱۳۷۲.
۱۸ــ ــــــ، تاریخ تحول نظم و نثر پارسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ هشتم ۱۳۵۳.
۱۹ــ عابدی، کامیار؛ تنهاتر از یک برگ ، زندگی و شعر فروغ فرخزاد، انتشارات جامی، چاپ اول: ۱۳۷۷.
۲۰ــ عراقی؛ کلیات ، به کوشش سعید نفیسی، انتشارات کتابخانه سنایی، چاپ چهارم.
۲۱ــ فرخی سیستانی؛ دیوان اشعار ، به کوشش محمد دبیرسیاقی، انتشارات کتابخانه زوار، چاپ چهارم.
۲۲ــ فرشید ورد، خسرو؛ دربارهٔ ادبیات و نقد ادبی ، جلد دوم، انتشارات امیرکبیر، تهران: ۱۳۶۲.
۲۳ــ کسایی مروزی؛ گزیده اشعار ، انتخاب و شرح: جعفر شعار، نشر قطره، چاپ اول: ۱۳۷۰.
۲۴ــ لنگرودی، شمس؛ از نیما تا بعد ، جلد دوم، ناشر: مؤلف، چاپ اول: ۱۳۷۰.
۲۵ــ مظفری، علیرضا؛ سدهٔ ششم گذر از خردگرایی به احساسگرایی، مجموعه مقالات همایش سالانه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان همایش پنجم، گردآوری و تدوین: محمد سرور مولایی
۲۶ــ ــــ؛ سده هفتم، عصر شاعران آسمانی ، مجموعه مقالات همایش سالانهٔ زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه هرمزگان، همایش ششم، گردآوری و تدوین: محمد سرور مولایی.
۲۷ــ ناتل خانلری، پرویز؛ هفتاد سخن ، جلد اول، شعر و هنر، انتشارات توس چاپ دوم: ۱۳۷۷.
۲۸ــ هنرمندی، حسن؛ بنیاد شعر نو در فرانسه و پیوند آن با شعر فارسی ، انتشارات کتابفروشی زوار، تهران، چاپ اول: ۱۳۵۰.
پانوشتها:
* کارشناس ارشد ادبیات فارسی فارغ التحصیل از دانشگاه ارومیه.
۱- Romantism
۲- William Blake
۳- Samuel taylor Coleridge
۴- Goethe
۵- Hugo
۶- Lamartine
۷- Seillere
۸ــ سیر رمانتیسم در اروپا ، ص ۹۴.
۹ــ همان، ص ۹۶.
۱۰ــ همان، ص ۹۷.
۱۱- Musset
۱۲ــ بنیاد شعر نو در فرانسه ، ص ۲۸.
۱۳ــ آفاق غزل فارسی ، ص ۴۶.
۱۴ــ همان، ص ۶۵.
۱۵ــ همان، ص ۶۷.
۱۶ــ همان ص ۷۳.
۱۷ــ انواع ادبی، ص ۱۲۴.
۱۸ــ سبکشناسی شعر ، سیروس شمیسا، انتشارات فردوس، چ ۱،۱۳۷۴، ص ۱۳.
۱۹ــ سبکشناسی شعر ، ص ۲۴۵.
۲۰ــ رمانتیسم، اصول آن و نفوذ آن در شعر معاصر ایران ، ص ۲۱۵.
۲۱ــ تاریخ ادبیات ایران ، جلد اول (خلاصه جلد اول و دوم)، ص ۹۸.
۲۲ــ درباره ادبیات و نقد ادبی ، ص ۷۷۳.
۲۳ــ سده ششم، گذر از خردگرایی به احساسگرایی، ص ۱۰۱.
۲۴ــ فرخی سیستانی، دیوان، ص ۲۲۷.
۲۵ــ رودکی، دیوان ، ص ۱۱۶.
۲۶ــ کسایی، دیوان ، ص ۲۶.
۲۷ــ تاریخ تحول نظم و نثر پارسی ، ص ۲۲.
۲۸ــ انواع ادبی ، ص ۱۲۶.
۲۹ــ سده هفتم، عصر شاعران آسمانی ، ص ۲۸۳.
۳۰ــ تاریخ ادبیات ایران ، جلد اول (خلاصه جلد اول و دوم)، ص ۲۱۷
۳۱- Mikhail yuryevich Lermontov
۳۲- George Gordon Byron
۳۳- Percy bysshe shelley
۳۴- Heinrich Heine
۳۵ــ تاریخ تحول نظم و نثر پارسی ، ص ۸۱۳.
۳۶ــ سده هفتم، عصر شاعران آسمانی ، ص ۲۸۵.
۳۷ــ حافظ، دیوان ، ص ۱۵۲.
۳۸ــ سعدی، کلیات ، ص ۵۲۶.
۳۹ــ عراقی، دیوان ، ص ۲۹۹.
۴۰ــ خاقانی، دیوان ، ص ۶۱.
۴۱ــ عراقی، دیوان ، ص ۱۹۳.
۴۲ــ سعدی، کلیات ، ص ۵۰۷.
۴۳ــ ادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما ، ص ۲۳.
۴۴- Charles Pievve Baudelaire
۴۵ــ گزیده اشعار سبک هندی ، ص ۱۲.
۴۶ــ صائب، دیوان ، جلد اول، ص ۱۳۴.
۴۷ــ ادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما ، ص ۳۷.
۴۸ــ ادبیات فارسی از عصر جامی تا روزگار ما ، ص ۳۷.
۴۹- Moliere
۵۰- Jean de Lafontaine
۵۱- Reacine
۵۲- Milton
۵۳- Dryden
۵۴ــ سبکشناسی شعر ، ص ۳۲۰.
۵۵ــ آشنایی با نقد معاصر عربی ، ص ۲۲۲.
۵۶ــ برگزیده آثار در قلمرو نقد ادبی ، ص ۲۱۵.
۵۷ــ ادوار شعر فارسی ، (انتشارات توس ۱۳۵۹)، ص ۵۴.
۵۸ــ ادوار شعر فارسی ، (انتشارات توس، ۱۳۵۹)، ص ۷۲.
۵۹ــ همان، صص ۷۴ــ۷۳.
۶۰ــ همان، ص ۷۴.
۶۱ــ همان، ص ۷۵.
۶۲ــ همان، ص ۷۵.
۶۳ــ از نیما تا بعد، ج ۲، ص ۴۹.
۶۴ــ همان، صص ۴۹ــ۴۸.
۶۵ــ تنهاتر از یک برگ ، ص ۹۵.
۶۶ــ همان، ص ۲۰۲.
حامد رفعت جو
برگرفته از: کتاب ماه ادبیات و فلسفه
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی