شیوه ارجاع در پایان نامه مقاله عربیمقاله - پایان نامه

تحلیل مفهومی استعاره های نهج البلاغه (رویکرد زبان شناسی شناختی)

 

برای دانلود فایل کامل مقاله اینجا کلیک کنید

نویسندگان:  نورمحمدی مهتاب*, آقاگل زاده فردوس, گلفام ارسلان

* پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

چکیده:

چکیده فارسی:
مطالعه استعاره یکی از کانونی ترین محورهای رویکرد معنابنیاد زبان شناسی شناختی است. بر اساس نظریه شناختی لیکاف و جانسون (۱۹۸۰) در باب استعاره، جایگاه استعاره نظام مفهومی ای است که بر اساس آن می اندیشیم و عمل می کنیم. زبان نیز از آنجا که برگرفته از فرایندهای ذهنی است، کاملا استعاری است. به این ترتیب، بر اساس استعاره، دیگر صرفا یک آرایه ادبی نیست که وظیفه اش تنها زینت کلام باشد. در این نظریه، استعاره به هر نوع مفهوم سازی یک حوزه مفهومی در قالب حوزه مفهومی دیگر اطلاق می شود. اصول نظریه را می توان در قالب هشت فرض اصلی همه جا حاضر بودن، حوزه ها، مدل، یک جهتی بودن، تغییرناپذیری، ضرورت، خلاقیت و تمرکز خلاصه کرد.
محدودیت بررسی های استعاره در متون مذهبی ای همچون نهج البلاغه به جنبه های زیبایی شناختی آن، نگارنده را بر آن داشت تا در چارچوب نظریه معاصر استعاره، ضمن بررسی اصول این نظریه، به تحلیل مفهومی استعاره های نهج البلاغه و بازسازی مدل های شناختی آن ها بپردازد. یافته های این مقاله، که حاصل استخراج برخی از استعاره های نهج البلاغه، بر اساس تعریف نظریه معاصر استعاره و تحلیل آن در چارچوب این نظریه است، ضمن تایید اصول نظریه شناختی استعاره، فراوانی بسیار استعاره ها و ضرورت شناختی آن ها در نهج البلاغه را نشان می دهد.

همچنین بخوانید: ترجمه استعاره های مفهومی


استعاره قسمی از فن بیان است و آن، به‌کاربردن لفظ یا عبارتی است به‌جای عبارت دیگر براساس شباهت بین آن دو. استعاره اهمیت بسیاری در شعر و ادب جهان دارد به طوری که شعر را کلامی مبتنی بر استعاره و اوصاف آن دانسته‌اند. اولین بار به‌وسیلهٔ ارسطو به عنوان گونه‌ای از تشبیه تشریح شد، به‌واقع می‌توان گفت استعاره همان تشبیه است که مشبه یا مشبهٌ‌به آن حذف شده باشد. برای مثال، «گریهٔ ابر بهاری» یک استعاره است که زیرساخت آن چنین جمله‌ای است: ابر بهار مانند انسان می‌گرید؛ از این زیرساخت مشبهٌ‌به حذف شده و تنها مشبه و ویژگی پایهٔ محذوف باقی مانده‌است.
تاریخ استعاره

از مهم‌ترین موضوعاتی که برای اولین بار مورد توجه بیان و عالمان آن قرار گرفت بحث از مجاز بود. از کهن‌ترین کتاب‌ها در این زمینه کتاب مجاز القرآن ابوعبیده معمر ابن مثنی واضع علم بیان است.[۱] پس از وی جاحظ در کتاب البیان و التبیین به مسئلهٔ استعاره اشاره کرده‌است.[۱] پس از جاحظ، ابن وهب در کتاب البرهان به بررسی کتاب وی پرداخت و برخی ویژگی‌های عبارت همچون استعاره را مورد نقادی و تشریح قرار داد. در قرن دهم میلادی، مصادف با قرن چهارم هـ. ق، با تکامل علم بیان و ظاهرشدن آثار ارزشمندی در این زمینه، استعاره به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مسائل علم بیان مورد توجه بیشتر واقع شد.[۲] سکاکی در قرن هفتم هجری و با تأثر از فخرالدین رازی، علم بیان را نه از جهت زیبایی‌شناختی، بلکه از جهت منطق، مورد بررسی قرار داد. اثر سکاکی در علم بیان و استعاره را می‌توان صورت نهایی علم بلاغت دانست.[۳]
تعریف استعاره

بسیاری، براساس گفتهٔ ارسطو، استعاره را همان تشبیه می‌دانستند که ادات آن حذف شده باشد، و این تعریف را ادیبان غربی هم مورد استفاده قرار داده‌اند، و نویسندگان دورهٔ اسلامی، با تقسیم تشبیه به تشبیه تام و محذوف، استعاره را همان تشبیه محذوف دانسته‌اند که فقط مشبهٌ‌به در آن ذکر می‌شود. بعضی دیگر از عالمانِ علوم بلاغت، بر این اساس که دلالت استعارهٔ عقلی است، آن را از انواع مجاز به‌حساب آورده‌اند.

قدیمی‌ترین تعریف استعاره به مفهوم رایج را جاحظ بیان کرده‌است، که در کتاب البیان و التبیین آورده‌است که:

استعاره نامیدن چیزی است به نامی جز نام اصلی‌اش، هنگامی که جای آن چیز را گرفته باشد.

سکاکی استعاره را مجازی می‌داند که مناسبت و پیوستگی میان معنای اصلی و غیراصلی در آن از جهت مشابهت است. لذا استعاره نوعی مجاز لغوی بر مبنای تشبیه است که در آن یکی از دو طرف تشبیه (مشبه با مشبهٌ‌به)، ادات تشبیه و وجه شبه حذف شده‌است. برای مثال، وقتی می‌گوییم «دریایی را دیدم که سخنرانی می‌کرد»، در اینجا واژهٔ دریا در معنای اصلی خود به‌کار نرفته‌است. در اینجا علاقهٔ مشابهت، گستردگی دانش سخنران و پهناوری دریاست و قرینه نیز واژهٔ «سخنرانی‌کردن» است.[۴]
تقسیم‌بندی‌های استعاره

تقسیم‌بندی از لحاظ وجود لفظ مستعار:

درصورتی‌که لفظ مستعار در کلام موجود باشد، استعاره را مصرَّحه می‌گویند، و در صورت عدم وجود آن به آن استعاره بالکنایه (مَکنیّه) می‌گویند.

تقسیم‌بندی از لحاظ کیفیت لفظ مستعار:

درصورتی‌که لفظ مستعار اسم باشد به آن استعارهٔ اصلیّه و اگر فعل یا مشتقات آن باشد به آن تَبَعیّه می‌گویند.

تقسیم‌بندی استعاره از لحاظ واحد کلمه:

درصورتی‌که مستعار کلمه باشد به آن استعارهٔ مفرده و درصورتی‌که جمله باشد به آن استعارهٔ مرکبه یا تمثیلیّه می‌گویند. اکثر ضرب‌المثلها استعارهٔ مرکبه هستند.

تقسیم‌بندی از لحاظ دو سوی استعاره:

این تقسیم‌بندی بر این اساس است که دو سوی استعاره هر کدام حسی یا عقلی باشند و بر چهار گونه است: محسوس به محسوس، معقول به معقول، معقول به محسوس و محسوس به معقول.

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *