دکتر آذرشب استاد عربیدکتر آذرشب

دکتر آذرشب استاد عربی  گفتگو با دکتر محمد علی آذرشب استاد دانشگاه تهران (بخش دوم)

دکتر آذرشب استاد عربی

همچنین بخوانید: گفتگو با دکتر محمد علی آذرشب استاد دانشگاه تهران (بخش اول)

منبع: خبرگزاری فارس

 «محمدعلی آذرشب» مؤلف و مترجم بیش از ۵۸ کتاب است و فعالیت‌هایی چون سردبیری مجله «ثقافتنا» و «ثقافه التقریب» و رایزنی فرهنگی ایران در خارطوم (سودان)، دمشق (سوریه) و مشاور مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی را برعهده داشته است. وی چند مرکز علمی از جمله مرکز مطالعات فرهنگی ایران و عرب و مرکز پژوهشی جهان اسلام را تأسیس کرده و یکی از اصلی‌ترین همراهان علامه عسگری در تأسیس دانشکده اصول دین در قم و تهران است.

شاگرد مکتب شهید سید محمدباقر صدر معتقد است که اخوان المسلمین امروزی با گذشته تفاوت کرده است و خط مشی مشخصی ندارد.

او ‌با نگرانی خاصی از آینده سوریه صحبت می‫کند و می‌گوید که حوادث سوریه برای منطقه سرنوشت‌ساز است، باید صبر کرد تا وضعیت آشفته در سوریه مشخص شود. اما در هر حال نسبت به آینده سوریه خوشبین است و می‌گوید: گفتمانی پیروز خواهد شد که گفتمان احیاگری، وحدت بخشی، استقلال طلبی و تمدن سازی باشد.‬

هنگامی که از شهید صدر صحبت می‫کند چشمانش درخشش خاصی می‫گیرد البته می‫گوید که با ایشان رابطه استاد شاگردی نداشته اما در جلسات پرسش و پاسخ‫ها شرکت می‫کرده است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

بخش دوم گفت‌وگوی ما با «محمدعلی آذرشب» را در ادامه می‌خوانید.
تفکر جدایی دین از عقلانیت آزارم می داد

*آقای دکتر در صحبت‫های قبلی گفتید که مهمترین دغدغه‫تان برای ورود به عرصه‫های علوم انسانی و مسایل سیاسی تفکرات نادرست درباره اسلام بود، بیشتر توضیح می‌دهید؟‬‬‬‬‬‬‬‬‬

– در دوران تحصیلم در دبیرستان، اندیشه غالب بر جوانان جدائی دین از عقلانیت بود. دین را توأم با خرافات می‫دانستند، دینداران را با چشم افرادی مرتجع دور از علم و دانش نگاه می‫کردند، بنده که تا حدودی با کتاب‌های روشنفکری اسلامی آشنا بودم این تفکّر مرا ناراحت می‫کرد. همواره در صدد بودم که ثابت کنم دین باعث پیشرفت مسلمانان در قرون متمادی بوده است و علّت عقب ماندگی مسلمانان دوری از دین است. سعی داشتم جایگاه عقل و اندیشه و تفکّر در اسلام را به دوستانم بیان کنم،‌ گاهی هم بعلّت احساسات جوانی بحث بیش از حدّ داغ می‫شد. تألیفات علامه طباطبائی ما را در این مسیر یاری می‫کرد. سپس کتاب «فلسفتنا» از شهید محمد باقر صدر منتشر شد، در پی آن «اقتصادنا». این دو کتاب تحوّل عظیمی در فرهنگ اسلامی جوانان ایجاد کرد. آقای صدر آنچه در دلمان بود به صورت علمی و استدلالی واصیل و با زبان روز بیان کرد. برتری اندیشه اسلامی بر اندیشه‫های کمونیسم و لیبرالیسم را با استدلال های عمیق و با استفاده از مکاتب شرق و غرب ثابت کرد، درما احساس غرور ایجاد کرد و این برای ما افتخار آمیز بود.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

طرح شهید صدر این است که اسلام را مکتبی برای اداره بهتر زندگی بشریت معرّفی کند و این طرح بدون وجود حکومت اسلامی که پیاده کننده این طرح باشد بی اثر می‫ماند و این آغاز توجّه سیاسی به اسلام است.‬‬‬

* ۲ شخصیت پیشتاز در بیداری عربی و اسلامی

*لطفا درباره این جریانات توضیح دهید و بیداری اسلامی مصر و ارتباط آن با بیداری اسلامی ایران را بیان کنید.

– دو جریان بیداری مصر و ایران از دیرباز پیوند خوردند، از زمان رابطه آیت‌الله کاشانی با مرحوم شهید حسن البنا، سپس دیدار نواب صفوی از مصر و رابطه ایشان با انقلابیون مصر،‌ پس از آن این ارتباط از راه ترجمه آثار سید قطب به فارسی ادامه پیدا کرد، مستحضر هستید مقام معظم رهبری جلد اول تفسیر سید قطب موسوم به «فی ظلال القرآن»، همچنین کتاب «المستقبل لهذا الدین» یعنی آینده از آن این دین را به فارسی ترجمه و همراه با مقدمه منتشر کردند.

ضمنا دو شخصیت به پیشتازی بیداری عربی و اسلامی شهرت دارند: یکی؛ «عبدالرحمن کواکبی» که نویسنده کتاب «طبائع الاستبداد» و دومی؛ «سید جمال‌الدین اسد آبادی» معروف به افغانی. کواکبی تبریزی الاصل متولد حلب سوریه است، ‌ولی در نهضت جهان عرب تأثیر به سزایی داشته است. ضمنا کتاب مزبور کواکبی به فارسی ترجمه شده و آیت‌الله میرزای نائینی در کتاب خود (تنبیه المله وتنزیه الأمه) از این کتاب تأثیر گرفته است. ناگفته نماند که کتاب نائینی در نهضت مشروطه نقش مهمی ایفا کرده است.

اما دومی که جمال‌الدین اسد آبادی است به اعتراف کلیه محققان مهمترین شخص تأثیرگذار در بیداری اسلامی جهان عرب محسوب می‫شود. بنابراین ملاحظه می‫فرمائید تا چه اندازه‫ای بین بیداری اسلامی جهان عرب با بیداری اسلامی ایران به ویژه با مصر ارتباط وجود دارد.‬‬‬‬‬‬‬‬‬

البته ناگفته نماند که مصر پیش از ایران با تهاجم فرهنگی غرب آشنا شد. از سال ۱۷۹۸ که ناپلئون مصر را اشغال کرد،‌ و الازهر را بعنوان اسطبل برای اسبان خود قرار داد، بر مردم مصر شوک عظیمی وارد شد، و از خواب غفلت بیدار شدند، و در پی رهایی از حالت عقب‌ماندگی بودند. به همین جهت زمینه برای دعوت سید جمال‌الدین فراهم بود و به همین دلیل قاهره طرح تأسیس دار التقریب مذاهب اسلامی را در آغوش گرفت.

نام «دار التقریب» را مؤسس اخوان المسلمین مصر انتخاب کرد

*می‫دانیم که سید جمال تاثیر خود را بر جهان عرب واسلام از قاهره شروع کرد، آیا مسأله تقریب بین مذاهب اسلامی هم از قاهره شروع شد؟‬‬‬

– بله،‌ آقای شیخ قمی هم بهترین جایی برای نشر افکار وحدت بین شیعه و سنّی را در قاهره پیدا کرد، البته به علّت بیداری زودهنگام مصر بوده است. آقای محمد تقی قمی با پیشتیبانی آیت‌الله بروجردی و همکاری شیوخ الازهر، دارالتقریب بین مذاهب اسلامی را در نیمه اول قرن گذشته میلادی تأسیس کرد. فعّالیت‌های گسترده‫ای در زمینه وحدت اسلامی داشت، ضمنا نام «دار التقریب» توسط حسن البنا مؤسس اخوان المسلمین مصر نهاده شد و خود ایشان عضو این مؤسسه بوده است.‬‬‬

این فعّالیت ادامه پیدا کرد تا اینکه روابط ایران و مصر به هم خورد و دار التقریب تعطیل شد، ولی شنیده‌ام در سال‌های اخیر فعالیتش را از سرگرفت. این هم عرض کنم که مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که در تهران به توصیه مقام معظم رهبری تأسیس شد، ادامه‌دهنده همان دار التقریب قاهره است.

شهید مطهری نزدیک‌ترین متفکر ایرانی به شهید صدر است

* میان این جریانات بیدارگری شما بیشتر از کدامیک تأثیر پذیرفتید؟

– هر جریانی که اسلام را به صورت افتخار آمیز ارائه می‫داد در من تأثیر گذاشت، نخست مجذوب مقالات مجله «مکتب اسلام» قم شدم، سپس مجلّه «الاضواء» نجف، کتاب‌های علامه طباطبائی پاسخگوی نیازهای فکری ما بود، کتاب‌های اخوان المسلمین مانند سید قطب، محمد قطب و کتاب‌های مالک بن نبی جزائری که در جهت بیداری و مبارزه با تهاجم فکری بودند، بر بنده اثر فراوانی داشتند. سپس کتاب‌های آقای صدر به ویژه «فلسفتنا» و «اقتصادنا» وابستگی ما به مکتب اسلام را به اوج رساند. ‌البته بعداً با کتاب‌های شهید مطهری آشنا شدم، این شهید را نزدیکترین متفکری در ایران به شهید صدر یافتم.‬‬‬

با شهید صدر ارتباط استاد و شاگردی نداشتم

* با شهید صدر و شهید مطهری چه ارتباطی داشتید؟ آیا میان آنان اختلاف نظری وجود داشت؟

– با شهید صدر ارتباط استاد و شاگردی نداشتم، ولی با شاگردان ایشان ارتباط داشتم . یکی آقای سید نورالدین اشکوری پدر خانمم، دیگری شهید سید محمد باقر حکیم. آیت‌الله حکیم هم استادم بود، و هم استاد راهنمای رساله مقطع کارشناسی. در آن زمان دوره کارشناسی در دانشکده اصول الدین به رساله خاتمه می‫یافت. عنوان رساله‫ام «حرکت تاریخ از دیدگاه قرآن» بود. ارتباط دیگری هم با شهید صدر داشتم از راه شرکت در جلسات پرسش و پاسخ بود. روزهای پنجشنبه وجمعه همراه عده‫ای از دانشجویان به نجف می‫رفتیم و خدمت ایشان می‫رسیدیم، ایشان با سعه صدر هر چه تمام‌تر به سؤالات و اشکالات ما جواب می‫داد. پاسخ‌ها ما را بیشتر شیفته ایشان می‫کرد، انگار از اعماق آنچه می‫خواستیم سخن می‫گفت. مطالب أو عمیق،‌ منظم،‌ مرتب وسیستماتیک و در چارچوب یک منظومه فکری منسجم بود.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

شهید مطهری را نزدیکترین شخصیت ایرانی به شهید صدر یافتم، ‌به همین جهت از سال ۱۳۵۰ به ترجمه کتاب‌های ایشان به عربی پرداختم، در مجلاّت به صورت مقالات و به صورت کتاب در تهران و بیروت به چاپ رساندم.

البته هر یک از این بزرگواران نظرات خاص خود را داشتند، و این نشانه عظمتشان بود. ولی مشترکات آنان فراوان است. مهم‌ترین این اشتراکات جمع بین اصالت و معاصرت، یعنی از نظر فکری و علمی اصیل هستند، از قرآن و سنّت و از فهم عمیق مکتب اسلام و اهل بیت سرچشمه می‫گرفتند، این اصالت است، به علاوه آن معاصر بودند، یعنی به روز و براساس نیازهای روز مطالب خود را ارائه می‫دادند.‬‬‬‬ دیگر مشترکات آنان دیدگاه وسیع فرامذهبی است، یعنی جهان اسلامی فکر می‫کردند، گفتمان آنان ناظر به جهان اسلام بلکه به کل جهان بوده است.‬‬ همچنین دعوت آنان به وحدت امت اسلامی و به آینده تمدّن اسلامی است. این مشترکات در زندگی علمی و فرهنگی‌ام تأثیر بسیاری داشت و تاکنون سعی کردم در این مسیر باشم.‬‬‬‬
نسل سوم اخوان المسلمین رویه‌ای کاملا متفاوت با دو نسل قبلی دارد

* اگر موافق باشید برگردیم کمی‌ عقب‌تر و درباره اخوان المسلمین صحبت کنیم. آیا اخوان آن دوران به لحاظ دیدگاهی با اکنون متفاوت است؟

– «حسن البنا» مؤسس اخوان المسلمین مردی عارف با تقوا و با اخلاص، با بصیرت، مجاهد، دوست شناس و دشمن شناس بوده است، همانطور که عرض شد ایشان جزو دسته اول مؤسسین دارالتقریب مذاهب اسلامی قاهره است و داعیه بزرگ وحدت جهان اسلام و از احیاگران محسوب می‫شود، نسلی براساس بینش اسلامی صحیح، تقوا و پرهیزکاری و جهاد تربیت کرد. نسل دوّم اخوان مصر هم این مسیر را طی کرده‫اند. نمونه‫ای از نسل دوّم سید قطب است که اغلب فعّالیت‫های او ضد امپریالیسم آمریکا و ضد صهیونیسم و مبارزه با تهاجم فرهنگ غرب بوده است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

ولی اکنون این جماعت که به عنوان اخوان وارد حکومت مصر شده‫اند آن خصوصیات اخوان پیشین را در آنها کمتر می‫بینیم. موضع آنان نسبت وحدت امت اسلامی و زدودن اختلافات سنی و شیعی با پیشینیان تفاوت دارد. موضع آنان نسبت به مسأله فلسطین و دشمن صهیونیستی هم بانسل قبل تفاوت دارد.‬‬‬‬ ‬‬

*آیا شرایط اقتصادی و امنیتی و سیاسی آنان را به این خط مشی مجبور ساخته است؟

-نمی‫دانیم، شاید پس از حل مسأله سوریه وضعیت آنان روشن‌تر خواهد شد.‬‬‬

دیداری دو ساعته با شیخ وقت الازهر داشتم

* آخرین بار کی به مصر رفتید؟

– جهت شرکت در سمینارها چند بار به مصر سفر کردم، ولی سفر مهم من به مصر در سال ۱۹۹۲ یعنی ۲۱ سال پیش بوده است. این سفر بنا به دعوت وزارت علوم مصر از بنده به عنوان استاد دانشگاه تهران صورت گرفت.

در این سفر ۱۰ روزه که با برنامه‌ریزی وزارت علوم مصر صورت گرفت با استادان دانشگاه‌های مصر ملاقات کردم و از مراکز فرهنگی و علمی آن کشور دیدن کردم و مهمتر از همه ملاقات دو ساعته با شیخ الازهر آن وقت، شیخ جاد الحق علی جاد الحق داشتم.‌ در آن ملاقات مطالب بسیار مهمّی بین ما رد و بدل شد که گزارش آن در شماره‫های ۳ و ۴ و ۵ مجله رساله التقریب به چاپ رسید.‬‬‬

درباره شرایط فرهنگی-ادبی مصر هم همانطور که قبلا عرض کردم بیشترین گروه‌های فارسی در دانشگاه‌های این کشور فعال است. تمام کشورهای عربی دارای گروه فارسی هستند و در آنها گروه‌های ایران‌شناسی و فارسی تدریس می‌شود ولی در مصر سابقه طولانی دارد و در آنها دانشجویان و اساتید، تلاش جدی دارند و کتاب تألیف می‌کنند.

زبان عربی به قوم عرب اختصاص ندارد

* جالب است که تعصبی وجود ندارد. شما به عنوان استاد زبان و ادبیات عرب اکنون بیشتر چه موضوعاتی را دنبال می‫کنید؟‬‬‬

– به شخصه در سطح دانشگاه سعی می‫کنم زبان و ادبیات عربی را با دید تمدّنی ارائه دهم. چند جلد کتاب تاریخ ادبیات با این دید نوشتم و به چاپ رسیده‫اند، زبان عربی را به عنوان زبان تمدّن اسلامی معرّفی می‫‫کنم، در این زمینه بعلاوه بر کتاب‌ها چند سمینار در دمشق با همکاری دانشگاه‌های سوریه برگزار کردم، ‌سخنم در این زمینه این است که زبان عربی و ادبیات عربی پس از ظهور اسلام دیگر به قوم عرب اختصاص ندارد، بلکه اقوام حوزه تمدّن اسلامی به ویژه ایرانیان سهم بزرگی در غنی کردن و علمی کردن این زبان و حفظ این زبان داشته‫اند. اخیراً در این زمینه سخنرانی مبسوطی هم بنا به دعوت یونسکو در پاریس داشتم.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

هدف دیگری را که دنبال می‫کنم، وحدت امت اسلامی است، در این زمینه با مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی از آغاز تأسیس آن همکاری داشتم، مجله «رساله التقریب» را راه ‌اندازی کردم، مجله «ثقافه التقریب» را صادر می‫کردم، کتاب‌ها و مقالات متعدّدی در این زمینه نوشتم، آخرین آنها کتاب «مسیره التقریب» در دو جلد درباره تاریخ حرکت تقریب در قرن گذشته، منتشر شد و موضع قدردانی و تشویق مقام معظم رهبری قرارگرفت.‬‬‬‬‬‬

در راستای تحقق این اهداف، دو مرکز تأسیس کردم: یکی فرهنگی و دومی پژوهشی؛ مرکز مطالعات فرهنگی ایران و عرب و مرکز پژوهشی وحدت جهان اسلام.

اطلاعاتمان در ایران نسبت به جهان عرب بسیار اندک است

* لطفاً واضح‌تر بگویید مرکز مطالعات فرهنگی ایران و عرب را با چه هدفی تأسیس کردید؟

– در چارچوب ضرورت «تعارف» بین ملت‌های اسلامی این مرکز را در سال ۱۳۷۸ تأسیس کردم، و تعارف مبادله معرفتی است. تاریخ اسلام نشان می‫دهد هر جا تعارف بین ملت‌ها صورت گرفت تمدّن اسلامی شکوفا شد. به ویژه بین عرب و ایرانیان، این مبادله معرفتی در کوفه و بصره و خراسان و اصفهان و شام و اندلس کاملا مشهود است. و هنگامی که در جهان اسلام تجزیه به وجود آمد، و مبادله معرفتی تضعیف شد تمدّن هم روبه افول نهاد. امروز اطلاعاتمان در ایران نسبت به جهان عرب بسیار اندک است، و اطلاعات جهان عرب از ایران باز هم ضعیف است. جهت برقراری ارتباط علمی و فرهنگی بین ایران و جهان عرب این مرکز تأسیس نمودم. تاکنون فعّالیت این مرکز در ایران به سطح دلخواهمان نرسیده است. ولی شعبه‫ای از آن در دمشق تأسیس کردم که منشأ خیر و برکت بوده است. با دانشگاه‌های سوریه و جهان عرب به ویژه دانشگاه‌های مصر همکاری داشتیم. کتابخانه تخصصی خوبی تأسیس کردیم، سیمنارهای متعددی در چهارچوب اهداف مرکز برگزار کردیم، رساله‫های متعدّدی در زمینه ایران شناسی تهیه شده است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬

*آقای دکتر با وجود مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، آیا تأسیس مرکز پژوهشی وحدت جهان اسلام ضرورت داشت؟

ـ البته این مرکز را با هماهنگی با مجمع با دور گروه پژوهشی تأسیس کردم شامل گروه تقریب بین مذاهب اسلامی و گروه آینده تمدّن اسلامی. قصد ما اینست که کار وحدت امت اسلامی با تقریب مذاهب اسلامی با مبانی علمی مورد مطالعه قرار گیرد، و نتیجه مطالعات به ارگان های ذیربط همراه پیشنهادهای کاربردی ارائه می‫دهیم.‬‬‬

نزاع‌های قومی به دلیل فقر تمدنی است

*چه ارتباطی بین تقریب مذاهب اسلامی و آینده تمدّن اسلامی وجود دارد؟

– اولاً تمدّن اسلامی در دانشگاه‌ها به صورت تاریخی تدریس می‫شود، یعنی تاریخ تمدّن، ولی به آینده تمدّن عنایتی وجود ندارد. یعنی همانطوری که تاریخ تمدّنٍ آشوری و بابلی و فینیقی و فرعونی تدریس می‫شود، تاریخ تمدّن اسلامی هم تدریس می‫شود. گویا تمدن اسلامی هم مانند دیگر تمدن‌های منقرض و به گذشته آن باید پرداخته ‫شود، و این خلاف اعتقاد ماست که تمدن اسلامی بر اساس فرهنگ پویای فطری انسان‌ها استوار است و هرگاه عناصر تمدن‌زای این فرهنگ فعّال شود، تمدّنی در خور نیازهای روز به وجود می‫آید.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

اما نسبت به رابطه تمدن با وحدت یا تقریب مذاهب که سؤال فرمودید، اتفاقا این سؤال در وزارت علوم تحقیقات و فناوری هم از ما شد، جواب قانع کننده‫ای ارائه دادیم، خلاصه آن اینست که تمدّن‌سازی مسلتزم وجود «حیات» است، و هنگامی که حیات در کالبد امت اسلامی بدمد، بین اعضای آن ارتباط ارگانیک به وجود می‫آید، این نزاع‌های قومی و طایفه‫ای بین مسلمانان نشانه فقر حیات یا فقر تمدّنی است.‬‬‬‬‬‬‬‬‬

بنابراین بین تمدّن سازی و وحدت امت اسلامی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. در واقع، تمدّن‌سازی مقدمه لازم برای برقراری ارتباط بین اجزای امت اسلامی است.
نسبت به آینده سوره هم خوشبینم هم نگران

* به عنوان آخرین سؤال، آینده سوریه را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

– در واقع آنچه در سوریه می‌گذرد جزئی از یک طرح بزرگ آمریکا و صهیونیست‫ها با پشتیبانی غرب و سرسپرده‫های منطقه جهت تجزیه جهان اسلام و تسلّط کامل بر منابع مسلمین، و جلوگیری از بازگشت مسلمانان به خویشتن است.‬‬‬‬

شما ملاحظه می‫فرمائید همان نغمه طایفه‫ای که در سوریه زده می‫شود در جاهای دیگر جهان اسلام هم شنیده می‫شود. اکنون می‫خواهند وانمود کنند که رویارویی در سوریه بین مقاومت و ضد مقاومت نیست، بلکه بین سنی و شیعه است. البته این هم اضافه می‫کنند که ایران در این آشوب طرفدار شیعه است. همین مسأله را سعی می‫کند در عراق مطرح کنند، در بحرین همچنین، در شرق جزیره العرب، در یمن به‫همین ترتیب. طوفانی از تفرقه مذهبی با پشتیبانی متأسفانه برخی از روحانیون بی بصیرت یا خود فروخته تا در این طوفان نقشه خود را در تجزیه و تسلّط و بهم زدن اوضاع منطقه و از بین بردن آثار بیداری اسلامی پیاده کنند.‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

نسبت به آینده من خوشبینم زیرا که گفتمان تفرقه‌انگیز در منطقه با فطرت سازگار نیست، با روحیه مسلمانان ضد استکبار و صهیونیسم سازگار نیست و در نتیجه گفتمانی که پیروز خواهد شد، گفتمان احیاگری و وحدت بخش و رهائی خواه و استقلال طلب و تمدّن‌ساز خواهد بود.

دکتر آذرشب استاد عربی

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *