کتاب «درآمدی بر زبانشناسی تطبیقی قرآن و تورات» بررسی شد
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) نشست نقد و بررسی کتاب «درآمدی بر زبانشناسی تطبیقی قرآن و تورات» عصر چهارشنبه (۲۲ شهریورماه) با حضور دکتر آذرتاش آذرنوش، دکتر مرتضی کریمینیا، دکتر فاطمه توفیقی و دکتر حیدر عیوضی، نویسنده کتاب در سرای اهل قلم برگزار شد.
آذرتاش آذرنوش در این نشست گفت: هنوز به بُعد فهم قرآن نرسیدهایم؛ تا زمانی که معنای کلمات را نفهمیم چگونه میخواهیم قرآن را ترجمه و تفسیر کنیم. در درجه اول لازم است معانی کلمات قرآن را بفهمیم. تعداد کلماتی که نمیفهمیم، بسیار بیشتر از حد تصور ماست و این ریشه تاریخی دارد.
وی ادامه داد: خاورشناسان از طریق واژهشناسی تاریخی، معنای کلمه را کشف و آن را بیان میکردند که در ایران از این نمونهها کم سراغ داریم و تنها تعداد انگشتشماری همچون مرحوم هدایت سعی کردهاند، ریشههای تاریخی برخی کلمات قرآن را کشف کنند. ما امروز حتی در فرم بسیاری از کلمات قرآن هم مشکل داریم.
این زبانشناس اظهار کرد: بارها تقاضا کردهام، گروههایی با تخصصهای مختلف زبانشناسی را گردهم آوردند تا بتوانیم اندکی به قرآن نزدیک شویم. به نظر من هنوز معانی کلمات کهن عربی را که در زبانهای دیگر مانند سامی ریشههای متعدد دارند، کشف نکردهایم.
آذرنوش همچنین درباره کلمات معاصر و کهن نیز گفت: یکی از نکاتی که همواره به آن توجه میکردیم این بوده که کلمه مانند انسان تحولپذیر است، چراکه این کلمات در دوران انسانهای اولیه نیز وجود داشته و آنها به اقتضای زندگی خود کلمات را برای موارد مادی بهکار میبردند، در نتیجه بیشتر کلمات ما ماهیت مادی دارند و در طول گذشت چندهزار سال تبدیل به کلمات غیرمادی شدهاند. در بسیاری از کلمات و واژههای قرآنی نیز این پدیده وجود دارد.
وی درباره کتاب «درآمدی بر زبانشناسی تطبیقی قرآن و تورات» نیز بیان کرد: باید ببینیم این کتاب چه چیزی میخواهد به خواننده ارائه کند. ما در این کتاب در نقش گویندهای هستیم که قصد داریم اطلاعاتی را به مردم بدهیم که نداریم؛ اطلاعات درسی است که معلم به ملت کمسواد میدهد. گاهی احساس میکنم در این کتاب قصد درسدادن به مردم را داریم، در حالیکه وظیفه ما پژوهش است. احساسم این است که ما در جای نامناسبی حرفهای بسیار مهمی را زدهایم.
این پژوهشگر زبان و ادبیات عرب افزود: از قرن ۶ و ۷ لغتشناسی سترون شد و به تسلسل پایانناپذیری دچارشد، تنها راه ما این است که جلوی این دیوار را ببندیم و به شیوه جدید کار کنیم. ناچاریم برای دفاع از فرهنگ و دین خود کاری کنیم که غربیها و اروپاییها کردند. هنوز استعمار پنهان تیشه به ریشه دین ما میزند. ناچاریم در مقابل غربیها با شمشیر خودشان به جنگ خودشان برویم؛ دیگر با منابع قدیم به جایی نمیرسیم.
آذرنوش در نقد این کتاب نیز گفت: این کتاب غنی و یک کار عالمانه و علمی است، ولی انتقاداتی نیز به آن وارد است. بهعنوان مثال معیارهای مشخصی برای انتخاب ۳۰ واژه مقایسه شده در این کتاب وجود ندارد. ما از مقایسه واژگان باید سودی ببریم، ولی این کار در این کتاب انجام نشده است.
زبان تابع فرهنگ و تحولپذیر است
مرتضی کریمینیا بهعنوان دیگر سخنران این نشست تخصصی، درباره جایگاه این کتاب در میان پژوهشهای واژهشناسی معاصر عنوان کرد: مهمترین تفاوتی که بین واژهشناسی قرآن در گذشته و نیازهای واژهشناسی در دوره جدید وجود دارد، این است که ما در واژهشناسی قرآنی کهن، گویا در دنیایی کاملا قدیم مدتهای زیاد گرفتار شدهایم و نیازمندیم مانند تمام نیازهای مادی خود این عمل را مطابق با ضوابط دنیای جدید انجام دهیم. در گذشته واژهشناسی قرآن حاوی عناصری بود که سبب شده بود وقتی درباره واژههای قرآنی صحبت به میان میآمد، انگار درباره چیزی جدا از دیگر واژههای انسانی صحبت میشود؛ واژههایی فراتر از زمان و مکان. در حالیکه غیرممکن است وقتی زبانی با دیگر زبانها تماس دارد به دلایل و روشهای مختلف واژههایی از زبانهای دیگری وارد آن نشود. افرادی در قرون نخست ادعا کردند که واژههای قرآن همه عربی هستند، ولی امکان ندارد واژههایی قبل از نزول قرآن وارد زبان عربی نشده باشد. در قرآن نیز انبوه واژگان انبیاء غیرعربی را داریم. افرادی به دلیل اینکه ماهیت قومی نسبت به زبان داشتند، این موارد را انکار کردند.
وی ادامه داد: یکی از اقتضائات دنیای قدیم، سیطره نقل است. زبان یک امر فرهنگی است که مانند دیگر اجزای فرهنگ تابع تاریخ بوده و تحولپذیر است. همیشه گمان میشده درونمایهای از الهیات در زبان قرآن وجود دارد که آن را از دیگر کاربردهای واژگانی متمایز میکند و این سیطره نگاه الهیاتی است.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: از یک دورهای در غرب بهویژه پس از رنسانس، یکی از انتقادات مهم زیر سوال بردن رخدادهای تاریخی در کتابهای عهد قدیم و جدید بود و این مساله پژوهشگران را برآن داشت که دنبال گزارههای تاریخی برای برخی واژگان قرآنی باشند. در غرب رشتهای بهنام باستانشناسی کتاب مقدس ایجاد شد تا با سند و مدرک بتوانند منابع کتابمقدس را بهروز کنند. ما هم نیاز داریم برای مطالعات قرآنی خود چنین کاری انجام دهیم. نسخههای کهن قرآنی که اختلاف قرائات را ثبت کردهاند، میتوانند منبع موثق و سندی معتبر برای دیدن افقهای آینده باشند. در این زمینه هم غربیان پیشقدم بودهاند و محققان مسلمان یا عرب خیلی کم به این موضوع پرداختهاند.
اشارههای قرآن به کتابهای پیشین
دکتر فاطمه توفیقی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب نیز در این نشست اظهار کرد: مشکل ما در جوامع اسلامی این است که در شرایطی که قرآن به کتابهای پیشین خود اشارههای فراوانی دارد و مسلمانان همیشه تعامل زیادی با مسیحیان و یهودیان داشتند، ولی در طول تاریخ میبینیم که مسلمانان در بسیاری موارد خود را بینیاز از رجوع به کتابهای مقدس یهودی و مسیحی میبینند. ما باید همیشه منتظر میشدیم غربشناسان به ما یادآوری کنند که چطور ما معنای بخشهای زیادی از قرآن را از دست دادهایم.
وی ادامه داد: از انتشار این کتاب بسیار خرسندم، چراکه این اثر میتواند در این زمینه جریانساز شود. دقت نویسنده در نگارش مطالب ستودنی است. در این اثر بهندرت املای کلمهای حتی به زبانهایی مانند عبری، آلمانی و عربی غلط نوشته شده است. نویسنده کتاب رسم امانتداری را نیز بهدرستی بهجا آورده و در همه موارد به منابع مورد استفاده اشاره کرده است. بخش مبانی نظری این کتاب نیز میتواند برای کسانی که میخواهند بدانند در غرب در بحث واژهشناسی چه اتفاقاتی افتاده، اطلاعات ارزشمندی ارائه کند. همچنین در بخش دیگری از کتاب تحلیلهای خوبی درباره نظرات مختلف و گزینش بهترین نظرات مطرح شده است.
توفیقی گفت: با توجه به اینکه این کتاب زیرنظر دکتر آذرنوش تدوین شده، میتوان آن را به شکل فرهنگنامه واژهشناسی هم دید. عنوان کتاب این موضوع را میرساند که دنبال واژههای مشترک میان قرآن و تورات باشیم ولی در برخی موارد جهشهایی را مشاهده میکنیم. خوب است که درباره مسیر زبانی این واژهها نیز ملاحظاتی صورت گیرد. همچنین شایسته است نیمنگاهی نیز به اهداف و پیامدهای مطالعات داشته باشیم، چراکه به ما نشان میدهند، محیط قرآن چه اندازه متکثر بوده و چطور قرآن باز زبان مردم خود صحبت میکرد و اینکه ممکن است پیام قرآن در زبانها و دورههای مختلف به شکلهای مختلفی ارائه شود.
لزوم بهروز کردن اطلاعات آثار قدیمی
دکتر حیدر عیوضی، نویسنده کتاب «درآمدی بر زبانشناسی تطبیقی قرآن و تورات» نیز در سخنانی عنوان کرد: نزول قرآن به زبان عربی یک حرکت علمی شگرف میان مسلمانان در طول ۶ قرن ایجاد کرد که در نوع خود منحصربهفرد بود. عالمان مسلمان به نحو پرشوری، علاقهمند به پرورش بحثهای زبانی با محوریت واژگان و زبان قرآن شدند. درباره زبانهای دیگر نیز کارهای واژهشناسی صورت گرفته، ولی شور علاقهمندان زبان عرب به زبان قرآن کمنظیر است. این وضعیت تا میانه قرن ۶ بهعنوان یک حرکت علمی کاملا پویا ادامه داشت، اما از آن موقع تا دوران معاصر، دچار رکود و ایستایی شد. این رکود تا عصر حاضر در جامعه علمی ما ادامه دارد. هنوز هم عمده منابع موثق مقالهنویسان حوزه و دانشگاه، همان منابع متقدم قرنهای چهارم و پنجم است.
وی درباره وضعیت زبانشناسی دنیای معاصر از قرن ۱۸ به بعد افزود: با آغاز قرن ۱۹ میلادی، در جهان غرب قاموسنگاری تورات عبری بهکلی از روش سنتی متمایز شد. آشنایی اروپاییان به زبانهای شرقی و زبان سامی موجب این امر شده است. نگاه الهیاتی به زبان بهطور خاص از قرن ۱۹ تبدیل به نگاه تاریخی شد و قاموسنگار تورات عبری خود را موظف میدانست به حدود ۱۵ زبان تسلط داشته باشد. این نگاه تاریخی به زبان، اوایل قرن ۱۹ بهطور جدی شکل گرفت. کار بزرگی که از آن دوره در غرب آغاز شده، بهروز کردن آثار بوده به اینصورت که هر کتیبهای که کشف میشد همگام با یافتههای باستانشناسان، وارد آثار میشد. از قرن ۱۹ تا دوره معاصر تحقیقات زبانشناسی تورات عبری بهطور شگرفی با رویکرد تاریخی پیش رفته، ولی ما همچنان به یافتههای گذشته بسنده میکنیم. ضرورت دارد که در دانشکدههای علوم قرآنی به زبانهای دیگر از جمله زبانهای سامی توجه شود.
این نویسنده در معرفی مختصری از این کتاب گفت: مبانی نظری کتاب حاضر در سهفصل با عنوانهای «آسیبشناسی قاموسهای عربی»، «نگاه مقایسهای به برخی از قاموسهای تورات عبری و قرآن» و «برخی بایستهها در ریشهشناسی مفردات قرآنی» تدوین شده است. حدود ۳۰ واژه مشترک در قرآن و تورات از طریق زبانشناسی تاریخی در پایان این کتاب مورد بررسی قرار گرفته تا ضرورت استفاده از منابع نوین زبانشناسی را ترسیم کند و تلنگری برای جامعه علمی و قرآنی ما باشد.
منبع: ایبنا
زبانشناسی تطبیقی یا زبانشناسی همسنجشی (به انگلیسی: Comparative linguistics) یکی از شاخههای عمده در زبانشناسی تاریخی است که به همسنجی زبانها بهمنظور اکتشاف و استخراج نزدیکیها و خویشاوندیهای آنها در طول تاریخ میپردازد. زبانشناسی تطبیقی (و یا در اصل واژهشناسی تطبیقی) شاخهای از علم زبانشناسی تاریخی است که مقایسهٔ زبانها را برای کشف ارتباطات تاریخی آنها انجام میدهد.
ارتباطات تکوینی متضمن مبدأ مشترک یا زبان اولیه است. هدف زبانشناسی تطبیقی این است که ساختار خویشاوندی زبانها را ایجاد کند و زبان اولیه را بازسازی نماید و همچنین تغییراتی را که منجر به پیدایش زبانهای امروزی شده کشف کند. برای ایجاد تمایز میان زبانهای بازسازی شده و زبانهای موجود، زبانشناسی تطبیقی هر صورتی را که از متون باقیمانده بدست نیامده با علامت ستاره مشخص میکند. روشهایی برای طبقهبندی زبانها بهوجود آمدهاند که گسترهای از تحقیقات ساده تا آزمودن فرضیههای رایانهای را دربرمیگیرند. چنین روشهایی فرایندی طولانی را برای رسیدن به این مرحله میپیمایند.
راهکارهای اصلی در زبانشناسی تطبیقی مقایسهٔ نظامهای واجشناسی، تاریخ تحول واژگان، دستور زبان و واژگان دو یا چند زبان است. در اصل، هر تفاوت میان دو زبان مشابه باید تا حد امکان قابل توضیح باشد و الگوی تغییرات سیستمی آنها ثابت باشد. حتی ممکن است مقایسه محدودتر شود، برای مثال تنها در سطح واژگان صورت پذیرد. در برخی روشها ممکن است تا زبان اولیه بازسازی شود. اگرچه زبان اولیهٔ بازسازی شده بوسیلهٔ روشهای تطبیقی فرضی است، اما دارای قدرت پیش بینی است.
طرح فردینان دو سوسور مبنی بر این بود که زبانهای هندواروپایی دارای نوع خاصی از صامتها است که در زبانهای غیر هندواروپایی یافت نمیشود. اکتشافات مربوط به زبان هیتی، از زبانهای هندواروپایی در آناتولی، نیز از این طرح حمایت کرد. وی ثابت کرد صامتهایی که سوسور از آنها نام برده تنها در محدودهای که وی پیش بینی کرده بود به کار میرفتهاند.
از آنجائیکه منشأ مشترک زبانها بسیار قدیمی است و اشتراکات آنها به زمانهای بسیار دور باز میگردد، استفاده از زبانشناسی تطبیقی عملی نیست. به صورت ویژه، تلاش در جهت مرتبط ساختن دو زبان اولیهٔ بازسازی شده با استفاده از روشهای زبانشناسی تطبیقی نتایج چندان قابل پذیرشی بدست نمیدهد. این روش همچنین در رفع ابهام در مشخص کردن زیر مجموعهها و نتایج متفاوتی که دانشمندان مختلف بدست میآورند خوب عمل نمیکند. برای این مورد میتوان نتایجی را که در مورد زبانهای هندواروپایی بدست آمده ذکر کرد. تعدادی از روشهایی که بر اساس تحلیلهای آماری واژگان شکل گرفتهاند تلاش دارند تا براین محدودیت غلبه کنند. برخی از این روشها ریشههای واژگان دو زبان را با هم مقایسه میکنند و برخی دیگر تنها از شباهتهای واژگانی استفاده میکنند. اساس نظری چنین روشهایی این است که واژگان دو زبان را میتوان بدون بازسازی کامل زبانها بررسی کرد. در این شیوه واژگان به اندازهٔ کافی با هم مقایسه میشوند تا شباهتها بدست آید؛ بنابراین از واژگان زبان تنها برای مقایسهٔ دو زبان استفاده میشود و نه بازسازی زبان اولیه.