منصوب به نزع خافض در نحو عربیمنصوب به نزع خافض در نحو عربی

منصوب به نزع خافض در عربی :

هر گاه در یک جمله حرف جر حذف شود و اسمی که بعد از حرف جر آمده به خاطر شباهت به مفعول به منصوب شود آن را منصوب به نزع خافض می نامند.
نزع یعنی کندن و در اینجا حذف و خافض یعنی مجرور کننده و معنای منصوب به نزع خافض یعنی منصوب شدن اسمی با حذف حرف جر
مثال آیه قرآن: .إلا إن ثمودًا کفروا ربَّهم- هود، ۶۸
در اینجا کلمه رب منصوب شده است در حالی که اگر حرف جر ذکر می شد باید مجرور می شد و اصل آن این گونه بوده است: إلا إن ثمودا کفروا بربهم
مثال دیگر : واختار موسى قومَه أربعین رجلاً- الأعراف، ۱۵۵
که در اصل من قومه بوده است
یا این شعر جریر :
تمرّون الدیارَ ولم تعوجوا
کلامکُمُ علیّ إذن حرامُ

در اصل تمرون بالدیار بوده است
برخی حذف حرف جر در منصوب به نزع خافض را سماعی و برخی قیاسی می دانند
البته گاهی نیز حرف جر حذف می شود اما اسم مجرور باقی می ماند و منصوب نمی شود مانند بیت فرزدق:
إذا قیل: أیُّ الناس شرُّ قبیلهٍ؟
أشارت کُلیبٍ بالأکفّ الأصابع
که در آن کلیب با وجود حذف حرف جر (إلی کلیب) مجرور باقی مانده است.

منصوب به نزع خافض در عربی
قام الباحثان جهاد العرجا وحسین العایدی- الجامعه الإسلامیه- غزه- بدراسه مستفیضه عنوانها “المنصوب على نزع الخافض فی العربیه” – (۵۱۸) صفحه- نشرت فی سنه ۲۰۱۰
خلصا فیها إلى النتائج التالیه:

۱- إن مصطلح “المنصوب على نزع الخافض” مصطلح أصیل فی وضعه اللغوی وفی استعماله الاصطلاحی، وأدرک النحاه دلالته الاصطلاحیه بعد وضع علم النحو.

۲- إن الحذف ظاهره مشترکه بین اللغات الإنسانیه، وخاصه حذف حرف الجر، فالمتکلم یمیل
إلی بذل الجهد القلیل فی أثناء عملیه الکلام، فیحذف بعض العناصر المتکرره، ولکن بشرط
الوضوح وأمن اللبس والإفاده.

۳- إن کثیرا من تقدیرات لغویینا القدماء یحتمها واقع اللغه العربیه، فکثیرًا ما تسمح تراکیب اللغه بسقوط بعض أجزائها المتکرره، وعلى المفسر اللغوی أن یقدر کل ما سقط من التراکیب، إذا کانت صناعه النحو تقتضیه، وفی هذا الصدد ندعو إلى عدم إلغاء فکره الإعراب التقدیری، والتقدیر، فهی مهمه وضروریه لفهم أسرار النظام اللغوی النحویه والدلالیه.

۴- أکد البحث اطراد حذف حرف الجر مع “أنَّ وأنْ” بشرط الوضوح وأمن اللبس، ومن هنا یدعو البحث إلى القیاس علی بعض الشواهد القرآنیه والشعریه حیث حذف حرف الجر بعد فعل
یتعدى تاره بنفسه، وتاره بحرف الجر، وکذلک حذف فی العطف علی ما تضمن مثل الحرف
المحذوف، فالقرآن الکریم هو محور جمیع العلوم، ولأهمیه الأداء الصحیح، فقد استقرأناه،
رغبهً فی الوصول إلى معاییر سلیمه لضبط هذه الظاهره.

۵- إن اختلاف آراء النحاه حول إعراب الاسم بعد نزع الخافض یعود إلى اختلاف الأذواق
والثقافات، بالإضافه إلى فهم السیاق اللغوی، وعلیه فلا ضیر من تعدد وجوه إعراب الاسم بعد
نزع الخافض، وأن عله نصب هذا الاسم هو وصول الفعل إلیه بعد نزع الخافض.

۶- إن حذف حرف الجر إنما یکون لأسباب وغایات دلالیه، وعلى الباحث اللغوی أن یستقصی
هذه الأسباب إذا کانت صناعه النحو تقتضیه، وحذف حرف الجر إنما یکون للاختصار
والاتساع باللغه، بشرط عدم اللبس وعدم إفساد المعنى.

۷- هناک بعض الصعوبات التی یعانی منها الباحث فی العربیه کتعدد المصطلح العربی للمفهوم
الواحد، فنحن بحاجه ماسّه إلى توحید المصطلحات اللغویه فی جمیع الأقطار العربیه.

۸- ینبغی التأکید على عدم تدریس هذا الموضوع” المنصوب على نزع الخافض “للنشء بل لطلبه
التخصص فی اللغه العربیه بالجامعه؛ نظرًا لأنه قد یدرج تجاوزًا تحت المفعول به أو المفعول لأجله أو التمییز أو الظرف أو القسم.
منبع دیوان العرب

منصوب به نزع خافض در نحو عربی

من بعضیه چیست
سد مسد خبر چیست

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *