انواع معنا و ترجمهانواع معنا و ترجمه

انواع معنا و ترجمه

۱-         معنای ارجاعی (Referential meaning )

این لابه معنایی ملموس ترین وبنیادی ترین لایه معنایی عناصر واژگان محصوب می شود و عبارتست از ارتباط موجود بین کلمات واشیاء وفعالیت های جهان فیزیکی . در چار چوب معنای ارجاعی عناصر واژگانی که ملموس ترین لایه معنایی محسوب می شود ممکن است ناهمگونی هایی بین زبانها موجودباشد واین امر مشکلاتی رادر تعیین معادل های ترجمه ای برای عناصر واژگانی یک زبان بوجود آورد .بخصوص اگر مترجم بدون توجه به این ناهمگونی هی در فکر جایگزین کردن کلمه به کلمه متن مبدا با متن مقصد باشد.

واژه با قالب بندی مفاهیم در زنانهای مختلف ممکن است فرق بکند وآنچه که در یک زبان در قالب یک کلمه واژه بندی می شود در زبان دیگر ممکن است در قالب چند کلمه عرضه بشود . مثلا کلمه     noga  در زبان روسی به کل اندام های پایین بدن انسانی (شامل ران ، ساق پا ، پا) اشاره می کند ولی در زبان انگلیسی وفارسی برای اشاره به همان شیئی از جهان فیزیکی ار سه کلمه استفاده می شود : را ن ( thigh)، ساق پا( leg) وپا ( foot)زبان شناسان در زبان انگلیسی این لایه معنایی را با اسامی مختلف می خوانند مثلا : cognitive( شناخت  ،ادراک )logical ( منطقی)،conceptual ( تصوری ، ادراکی )، ideational( وهمی ، خیالی ، اندیشه ای ) ،denotation(مفهومی ، معنی )

۲-معنای تجربی ( connotative meaning )

عناصرواژگانی با گذشت زمان ودر اثر کاربرد وتجربه گویشوران با پاره ای از ویژگیهای معنای ارجایی خود ارتباط مشخص تر ومحکم تری برقرار می کنند . مثلا واژه زن با ویژگیهای زیبایی واژه خوک با ویژگیهای کثیفی مرتبط می باشد . چنین ارتباط تجری معمولا به معنای تجربی ، (connotative  ) معروف شده است . از آنجا که ممکن است نگرش جوامع مختلف نسبت به پدیده های طبیعی فرق بکند وگویشوران زبانهای مختلف دارای فرهنگ متفاوتی باشند ، عناصر واژگانی با معنای ارجاعی یکسان در زبانهای مختلف ممکن است دارای معانی تجربی متفاوتی باشند .مثلا کلمه زن در فارسی وکلمه womanدرزبان انگلیسی با توجه به تفاوتهای فرهنگی موجود بین دو جامعه ایرانی وانگلیسی می توانند دارای معنای تجربی متفاوتی باشند .

مترجم باید لایه معنایی تجربی عناصر واژگانی متن زبان مبدا را مورد توجه قراربدهد وسعی کند در انتخاب معادل های واژگانی نه تنها معنای ارجاعی بلکه معنای تجربی ایفاد شده بوسیله متن مبدا را در متن مقصد منعکس بسازد. البته این بدان معنانیست که عناصر واژگانی زبان مبدابا لایه های معنای ارجاعی وتجربی مخصوص بخود همواره قابل برگردان به زبان مقصد می باشد . اصولا حتی از نظرمعنای  ارجاعی نمی توان انتظارداشت تناظر یک به یک بین نظام واژگانی زبانهای مختلف موجود باشد تا چه برسد به معنای تجربی که ارتباط تنگاتنگی با تجارب وفرهنگ جوامع مختلف دارد ، لذا مترجم ممکن است نتواند در مقابل یک عنصر واژگانی زبان مبدا عنصر واحدی از زبان مقصد پیداکند که دقیقا دارای همان لایه های معنایی ارجاعی وتجربی زبان مبدا باشد . در چنین مواردی ممکن است عنصر معنایی مورد نظر را درقالب دویا چند واژه درزبان مقصد عرصه بدارد. برای روشن تر شدن مطالب به مثالهای زیر توجه بکنید:

عناصر politician  و statesmanدر زبان انگلیسی دارای معنای ارجاعی یکسانی می باشد ولی اولی نسبت به دومی دارای مقام اجتماعی مادون تری است واین تفاوت ،معنای تجربی آنها راتشکیل می دهد حال مترجم فارسی در ترجمه متنی که در آن معنای تجربی این عناصر واژگانی از ویژگی های مهم نقشی محسوب می شوند چه ترفندی باید اتخاذ نماید ؟ واضح است که نمی توان انتظار داشت در زبان فارسی نیز دو واژه با ویژگی های معنایی دقیقا معادل با آنها وجود داشته باشد . مترجم ممکن است با استفاده از ترکیب کلمات مختلف محتوای معنایی عناصر فوق را در زبان فارسی منعکس بسازد : مثلا برای politician سیاست مدار وبرای statesman مقام سیاسی بکاربرد که تا حدی منعکس کننده تفاوت موجود درمعنای تجربی کلمات انگلیسی مربوطه می باشد .

۳-معنای سبکی (Stylistic meaning )

معنای سبکی عناصر واژگانی چنین تعریف می شود :

“Stylistic meaning is that which a piece of language conveys about the social circumstances of, use. We decode the stylistic meaning of a text through our recognition of different dimensions and levels of usage within the same language.”

معنای سبکی منعکس کننده شرایط اجتماعی وموقعیت کاربردی کلام از قبیل مقام اجتماعی گویشورومخاطب اش ، میزان آشنایی وصمیمت موجود بین آنها وغیره می باشد . برای مثال ، سه عنصر واژگانی زیر را که از نظر معنای ارجاعی یکسان ولی از لحاظ معنای سبکی متفاوت می باشد در نظر بگیرد :

Gentleman

Man

Chap

انتخاب در کاربردهریک برپایه عوامل اجتماعی وبین شخص متکی خواهد بود . مترجم باید در تعیین معادل عناصر واژگانی متن مبدا لایه معنای سبکی آنها را نیز مورد نظر داشته باشد . برای نمونه در مقابل عناصر سه گانه فوق می توان معادل های فارسی آقا، مرد ، مرده را پیشنهاد نمود.

۴-معنای احساسی (Affective meaning )

معنای احساسی عبارتست از لایه ای از معنای عناصر واژگانی که منعکس کننده احساسات ونگرش گویشوران نسبت به مخاطب وموضوع سخن می باشد . البته معنای احساسی تنها در قالب عناصر واژگانی منعکس نمی شود بلکه گاه نحوه بیان پیام بطور کلی نیز نشان دهنده احساس ونگرش گویشورمی باشد . مثلا اگر شخصی قصد داشته باشد از مخاطب خود بخواهد تا ساکت باشد می تواند به یکی از روشهای زیر اقدام کند :

I’m terribly sorry to interrupt, but I wonder if you would be so kind as to lower your voices little.

Will you lower your voice?

Will you shut up?

Will you belt up?

البته درلایه معنایی گاه تقاره زیادی با معنای سبکی پیدا می کند وگاه به لحاظی در چار چوب ترفند های زبان مودبانه قرار می گیرد .مترجم در انتخاب معادل های ترجمه ای نباید معنای احساسی ایفاد شده در متن مبدا را نادیده بگیرد . البته همانند دیگر ابعاد پیام ممکن است معنای احساسی موجود در متن مبدا نیزبعلت ناهمگونی نظام ساختاری ومعنایی زبانها دقیقا قابل انعکاس در متن مقصد نباشد که این امر خود یکی از مواردغیر قابل ترجمه محسوب خواهد شد . برای نمونه وقتی روشهای خطاب در که می تواند در چار چوب معنای احساسی قراربگیرد در فارسی وانگلیسی مقایسه کنیم متوجه نکته فوق خواهیم شد .روشهای خطاب در نامه ها در زبان فارسی باتوجه به نگرش واحساس نویسنده گونه های مختلف پیدا می کند :

جناب آقای ……

حضور محترم جناب آقای …..

حضرت آقای …..

جناب مستطاب حضرت آقای …

استاد بزرگوار جناب آقای …

مقام معظم جناب آقای …

۵- معنای انعکاسی ( Reflected meaning )

گاه کلمات در اثرکاربرد ودر پرتو نگرش ها وباورهای اجتماعی حاکم لایه ای نامطبوع ویا مطبوع در خود جمع می کنند که می توان آن را معنای انعکاسی نامید . مثلا کلمه توالت که بتدریج لایه نامطبوع کلمات است که در زبان از ترفندی بنام حسن تعبیر ( Euphemism) استفاده می شود .مثلا در مقابل توالت دستشویی بکار گرفته می شود . پس دو کلمه توالت ودستشویی از نظر ارجاعی با هم یکسان ولی از نظر معنای انعکاسی از هم متفاوت می باشند . مترجم باید در انتخاب معادل های ترجمه ای برای عناصر واژگانی زبان مبدا معنای انعکاسی آنها را نیز مد نظر قراربدهد واز میزان مطبوعیت مفاهیم در تعادل واژگانی غافل نباشد.

۶- معنای نمادین (Figurative meaning)

این لایه معنایی درمقابل معنای تحت الفظی (literal ) کلمات قراردارد. معنای تحت الفظی ،معنای زیربنایی واصلی ویا به عبارتی دیگرمعنای ارجاعی کلمات می باشد.مثلاً کلمه جغد معنای تحت اللفظی اش همان حیوان جغدمی باشد.ولی گاه در کاربرد کلمات ،معنایی غیر از معنای تحت اللفظی آنها مورد نظر می باشد وآن مربوط می شودبه نماد یا سمبلی که معمولاًدر فرهنگ وسنت ادبی یک ملت با آن کلمه ارتباط داشته است.به عبارت دیگر،معنای نمادین کلمات لایه ای از معناست که از نماد یا سمبل مرتبط با آن کلمات گرفته می شود.مثلا کلمه جغد در زبان فارسی دارای نمادین شومی ونحوست است.ازانجایی که معنای نمادین کلمات در میان ملل مختلف ممکن است فرق بکند مترجم باید درترجمه این لایه از معنا توجه خاصی مبذول بدارد.برای مثال ،همان کلمه معادل جغد در زبان انگلیسی یعنی owl دارای معنای نمادین ذکاوت و هوشیاری است.البته معنای نمادین کلمات بیشتر در متون ادبی مورد استفاده قرار می گیرد که ما بعداً در رابطه با ترجمه متون ادبی بطور مفصل بحث خواهیم کرد.در این مقطع از کتاب کافی است گفته شود در متن هایی که نویسنده متن معنای نمادین کلمه ای مراد ومنظور قرار بدهد مترجم باید در تعیین معادل ترجمه ای آن کلمه توجه خاصی به معنای نمادین آن داشته باشد و نه معنای تحت اللفظی. و در مواردی که معنای نمادین کلمه ای در فرهنگ و سنت ادبی زبان های مبداء ومقصد یکسان نباشد چه بسا مترجم در متن مقصد کلمه ای با معنای نمادین یکسان ولی معنای تحت اللفظی متفاوت جایگزین آن بنماید . مثلا بجای chicken -hearted می توان در فارسی عبارت بزدل را بکار برد.

۷-معنای همایشی(collective- meaning)

ما به روابط همنشینی کلمات ولزوم توجه مترجم به تفاوتهای احتمالی موجود در روابط همنشینی ( Syntagmatic relations) در زبانهای مختلف اشاره کردیم در این بخش از بحث لایه های مختلف معنایی کلمات ، به لایه ای از معناکه کلمات در همنشینی یا همایی با کلمات بخصوص کسب می کنند معنای همایشی می نامیم ،مثلا برای افزودن بعد معنایی فساد یا فاسد شدگی به عناصری از قبیل کره ، تخم مرغ ، دندان ، میوه ، وشخص ، در همایی با صفت فساد وعناصر فوق در زبان فارسی می توان از صفت فاسد استفاده نمود کره فاسد تخم مرغ فاسد دندان فاسد میوه فاسد وشخص فاسد البته گاه ممکن است در پاره ای موارد بجای کلمه فاسد کلمات دیگری با هما ن مفهوم بکار برد مثلا گندیده تخم مرغ گندیده  میوه گندیده ولی ترکیب شخص کندیده باهمان مفهوم شخص فاسددر زبان فارسی وجود ندارد . چنین لایه معنایی که حاصل با همایی یک کلمه با کلمه بخصوص است معنای همایشی می نامیم اکنون به معادل انگیسی ترکیبات فوق توجه کنید .

کره فاسد rancid butter

تخم مرغ فاسد addles egg

میوه فاسد rotten fruit

شخص فاسد corrupt person

ملاحظه می شود که در همنشینی مفاهیم در زبانهای مختلف ارتباط یک به یک وجود ندارد ، یعنی اگر کلمه فاسد می تواند در زبان فارسی با کره تخم مرغ میوه وشخص همنشینی داشته باشد معادل انگلیسی کلمه فاسد در ترکیب فارسی کره فاسد نمی تواند باهمه عناصر فوق با همایی پیدا بکند . یعنی ترکیبات rancid egg, rancid fruit ,و rancid person در انگلیسی قابل قبول نیستند . این امر نمونه دیگری از تفاوتهای موجود بین زبانهای مختلف در قالب بندی خمیر مایه معنایی همگون عرضه می دارد . مترجم در انتخاب معادل های ترجمه ای کلمات متن مبدا نباید این ویژگی های همایشی وتفاوتهای احتمالی موجود بین زبانها را نادیده بگیرد . زیرا غفلت در این امر منجر به پیدایش ترکیبات در متن ترجمه می شود که از نظر معنای همایشی معیوب می باشد . برای مثال ترکیب rancid eggاز  نظرمعنای همایشی غیر قابل قبول است .

۸- معنای اسمی (signification ) ومعنای ارتباطی (Value ) کلمات :

معنای اسمی عبارت است از معنای که عناصر واژگانی بدون توجه به عوامل حاکم بر بافت متنی واجتماعی زبان دارا می باشد . معنای اسمی اصطلاحات معنای لغتنامه ای نیز نامیده می شود زیرا معنایی که درلغتنامه ها برای عناصر واژگانی ارائه می شود معنای است بافت آزاد (context –free) که بدون مشخص بودن بافت متنی واجتماعی مربوطه در مقابل آنها نوشته می شود . برای نمونه در لغتنامه انگلیسی – فارسی آریانپور برای کلمه انگلیسی recognize این معانی ارائه شده است :

شناختن – بجا آوردن – برسمیت شناختن – تصدیق کردن –اعتراف کردن – مورد توجه قراردادن – منظور نظر داشتن – قدردانی کردن – که همگی جزومعنای اسمی آن عنصر محسوب می شوند .

معنای ارتباطی یک عنصر واژگانی عبارتست از معنایی که آن عنصردریک بافت متنی واجتماعی بخصوص ، بخود اختصاص می دهد . یعنی اینکه آن عنصر در چه جمله ای واقع شده وآن جمله در چه نوع متنی بکار رفته ومتن مزبور تظاهر صوری کدام فرایند سخن می باشد . البته معنای ارتباطی یک لغت ، بی ارتباط با معانی اسمی آن نیست . درواقع بر پایه عوامل بافت متنی واجتماعی حاکم برکاربرد یک لغت ،معنای ارتباطی آن از میان معانی اسمی متعدد آن برگزیده می شود . مثلا همان کلمه انگلیسی یاد شده ، در بافت های مختلف معانی ارتباطی مختلفی بخود می گیرد . در واقع می توان گفت هر یک از معانی ارتباطی کلمه فوق خود یک عنصر واژگانی مستقل محسوب می شود که تصادفا همگی در چارچوب یک کلمه تبلورصوری یافته اند :

معنای ارتباطی یک = بافت متنی و+معنای اسمی

عنصر واژگانی        اجتماعی

By شرکت ناسار - تجارت با عراق

دکتر حبیب کشاورز عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان - گروه زبان و ادبیات عربی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *