پاترایک در در زبان عربی به آن بطریرک می گویند به چه معناست
پاتریارک یا پاطریارخ یا پطریارخ یا پاتریارش واژهای یونانی به معنای شیوخ و آباء و نامی است که در تورات به نخستین رؤسای خانوادهها میدادند
در عهد عتیق به پیشوایانی هم چون ابراهیم، اسحاق و یعقوب و دوازده فرزند وی این لقب اطلاق میشد. امّا بعد از ویرانی معبد و اسارت یهودیان، این شیوه ریاست از بین رفت [۲].
در جهان مسیحیت و تا قرن چهارم این لقب به اسقفان بارز کلیسا اطلاق میشد. پس از مجمع نیقیه، تصمیم گرفته شد که برای هر مجموعه کلیسائی (Diocese) یک رئیس انتخاب شود که بر این شخص عنوان پاتریارک اطلاق شد. برخی از این افراد چند مجموعه کلیسائی (Diocese) زیر نظر آنها اداره میشد. به عنوان مثال کلیساهای مصر و لیبی زیر نظر اسقف اسکندریه اداره میشدند [۳].
به تدریج با گسترش کلیساها اختلافات موجب جدایی کلیساهای شرق و غرب شد. در نهایت در شورای کالسدون (سال ۴۵۱) تصمیم به تأسیس پنج پاتریارک نشین روم، قسطنطنیه، اسکندریه، اورشلیم و انطاکیه گرفته شد که تنها به اسقفان این شهرها این لقب اعطا میشد.
ویژگیهای پاتریارک
سراسقفها و پاتریارکها دارای امتیازات روحانی بیشتری نسبت به سایر اسقفها نیستند و به هیچ وجه برتری همراه با اختیارات قانونی جهانی را آنگونه که به پاپ در آیین کاتولیک نسبت داده میشود، ادعا نمیکند و تنها از نظر رتبه و اعمال قدرت بر آن-ها برتری دارند[۷].
پاتریارکها و بهطور کل روحانیون ارتدکس بر خلاف روحانیون کاتولیک، ریش خود را نمیتراشند
لبطريرك (ج بطاركة أو بطارقة) كلمة يونانية مكونة من شطرين، ترجمتها الحرفية “الأب الرئيس”؛ ومن حيث المعنى فهي تشير إلى من يمارس السلطة بوصفه الأب، على امتداد الأسرة، ولذلك فإن النظام المعتمد على سلطة الأب، يدعى “النظام البطريركي”. أما في المسيحية، فتتخذ الكلمة معنى رئيس الأساقفة في الكنائس الأرثوذكسية والكاثوليكية؛ ويدعى مكتب البطريرك البطريركية. أما المؤرخون العرب فقد اصطلحوا على الكلمة لفظ “بطريق”.
منبع: ویکی پدیا