هژمونی چیست ؟ هژمونی در ادبیات
فرادستی، سلطهگری، سلطه، یا هژمونی (به فرانسوی: hégémonie) مفهومی است برای توصیف و توضیحِ نفوذ و تسلط یک گروهِ اجتماعی بر گروهی دیگر، چنانکه گروهِ مسلط (فرادست) درجهای از رضایت گروهِ تحتِ سلطه (فرودست) را بهدست میآورد و با «تسلط داشتن به دلیلِ زورِ صِرف» فرق دارد.
سلطه فرهنگی، فرادستی فرهنگی یا هژمونی فرهنگی (به انگلیسی: Cultural hegemony) از انواع هژمونی و مفهومی است برای توصیف نفوذ و تسلط فرهنگی یک گروه اجتماعی بر گروهی دیگر، چنانکه گروهِ مسلط یا فرادست درجهای از رضایت گروه تحت سلطه یا فرودست را بهدست میآورد و با «تسلط داشتن به اعمال زور صرف» تفاوت دارد. در هژمونی فرهنگی، طبقه دارای قدرت میکوشد تا تمامی باورها و شیوههای فرهنگی و سبک زندگی و بنیادهای اعتقادی خویش را در بطن جامعه جاری کند و انواع دیگر مشخصههای فرهنگی و از جمله هویت اقلیت را به ترتیبی که «خواست آنان نیز باشد»، از بین ببرد.
سلطه فرهنگی کلیه ظرفیت های فیزیکی و معنوی یک فرهنگ را برای معرفی خود به عنوان فرهنگ غالب بسیج میکند و میکوشد تا فرهنگهای دیگر را با رضایت خودشان تضعیف، مغلوب یا نابود کند. انگیزه این اقدام ممکن است ایجاد وابستگی زبانی، فرهنگی، هنری و غیره باشد و عمدتاً به مقاصد سیاسی انجام میشود. تسلط بر فرهنگهای دیگر با «رضایت خودشان» مهمترین وجه تفاوت این نوع سلطهگری با انواع دیگر آن است.
سلطه فرهنگی یا هژمونی فرهنگی ارزشها و اعتقادات ملی یا مذهبی مردم را تحتالشعاع قرار میدهد و از دیگر انواع سلطه (همچون سلطههای نظامی و سیاسی) خطرناکتر و نامرئیتر است.
در هنگام اجرا و انجام سلطه فرهنگی، یک فرهنگ جایگزین فرهنگ دیگر میشود. این سخن فردوسی بر این نوع سلطه دلالت دارد:
«تو دادی مرا فر و فرهنگ و رای، تو باشی به هر نیک و بد رهنمای».
هژمونی به عربی : الهیمنة
هژمونی به انگلیسی: hegemony